یه لیوان آب که میتونم بدم به یه رزمنده ! 🌟همیشه جواب سوال ها را می‌دانست ، نمره هایش از بیست هم بالاتر بود ، اما خوشم می‌آمد از این اخلاقش که ادعا نمی‌کرد من بلدم ... 📚یک هفته قبل از شروع امتحانات برای همکلاسی‌هایی که درس شون ضعیف تر بود ، توی مسجد محل کلاس می‌ذاشت...تا مطلب رو کامل متوجه نمی‌شدند رد نمیشد ، یکی دوبار من هم رفتم ... 🌱 یک روز به من گفت :باید برم. گفتم : آخه بری چیکار کنی؟با این سن و سال کم !؟ گفت : در حد و اندازه خودم میتونم کمک کنم. یه لیوان آب که میتونم بدم به یه رزمنده ! 🎙با کلی التماس و ترفند آخرش راهی شد... روز اعزام مدادش رو داد به من گفت این یادگاری من به تو، درس بخون تا به کشور مون کمک کنی. 🌷هر سال روز شهادتش با دانش آموزان کلاسم با همون مداد میرم سر مزارش ، باهاش حرف میزنم . بهش میگم دوست دارم همه ی دانش آموزان امروز من مثل دیروز تو باشند... دلتنگتم همکلاسی آسمانی ... 🇮🇷 @ham_kelaasy