(قسمت چهارم): به استانبول رسیدم ؛ خود را محمد نامیدم وبه مسجد جایگاه گردهمایی وعبادت مسلمانان رفتم.نظم پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کردبا خود گفتم چرا ما با این انسان ها می جنگیم ؟چرا می کوشیم آنها را درهم کوبیم ودستاوردهایشان را بربایم؟!...اما زود این اندیشه ی اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم . با عالم کهنسالی به نام احمد افندی آشناشدم که در خوش نفسی وپاک باطنی بهترین دیندارانمان را چون او نیافته بودم.به شیخ گفتم : من جوانی هستم که پدر ومادرم را ازدست داده ام ؛ برادری هم ندارم ؛ آنان برایم ثروتی به ارث گذاشتند .من اندیشیدم که قران وسنت بیاموزم ...شیخ به من بسیارمهربانی کرد.و گفت: 1ـ تو مسلمانی ومسلمانان باهم برادرند 2ـ تو میهمانی وپیامبر گفته است میهمان را نوازش کنید 3- تو پوینده دانشی و اسلام بر بزرگداشت پویندگان دانش پای می فشارد..... از این مسائل بسیار شگفت زده شدم؛با خود گفتم :"چه خوب بود مسیحیت چنین حقایق تابناکی داشت....." ☑ به شیخ گفتم می خواهم قران بیاموزم وی از این درخواست شادمان شد . آموزش قرآن وتفسیر آنرا با دشواری ومشقت فراوان از وی آموختم.بدینسان من در طول دو سال کامل قرآن را ازابتدا تا انتها خواندم... هنگام آموزش باید وضو می گرفتم ومسواک می زدم که استفاده از مسواک برایم بسیار دشوار بود اما من ناگزیر از این کار بودم... در استانبول شبها را در نزد خادم مسجد میخوابیدم وبه وی پول می دادم و روزها را به صورت نیمه وقت برای نجاری کار میکردم واو مزد اندکی بصورت هفتگی به من می داد.ظهرها درمغازه غذا می خوردم وبرای نماز به مسجد می رفتم تا وقت نماز عصر درمسجد می ماندم وپس ازان راهی خانه شیخ می شدم . در خانه ی او دوساعت به آموختن قرآن و زبانهای ترکی وعربی می پرداختم ...او در آموزش قرآن ومبانی اسلام و ریزه کاریهای دو زبان عربی وترکی چیزی فروگذار نمی کرد... من در مدت اقامتم در استانبول ماهانه گزارشی از تحولات و مشاهداتم برای وزارت مستعمرات می فرستادم پس از دوسال اجازه گرفتم که به وطنم باز گردم اما شیخ نپذیرفت.شیخ به دلیل دوستی با من پافشاری می کردکه بمانم اما وظیفه ی ملی مرا به بازگشت به لندن وارائه گزارش مشروح از اوضاع پایتخت خلافت و دریافت دستورات جدید فرا می خواند .... در روز وداع با شیخ ،او با چشمان لبریز از اشک به من گفت :فرزندم خدا به همراهت ؛ اگر به این شهر بازگشتی ومرا زنده نیافتی به .... ادامه دارد لطفا با ما باشید 🆔 @hamandish