🔆جهان آرا به بازی خانه ما آمد...🇮🇷 🔶عصر بود؛ قبل از آمدن مهمان ها، خانم ها مشغول آشپزی و آماده کردن میوه ها و حاضرشدن و ... بودن، وقت زیادی نبود تا رسیدن مهمانان... توپ های کوچک و لگو های اسباب بازی حاصل از بازی برادرزاده هایم کل خانه را بهم ریخته بود، زیر مبل ها و‌میزها، روی فرش ها ... تمیز کاری و‌جمع و جور خانه به تنهایی از عهده من خارج بود؛ فکری به ذهنم رسید؛ داستان آزادسازی خرمشهرو پاکسازی از دشمن ...! با حالت هیجان انگیزی بچه ها را صدا زدم: بچه ها بدویین بدویین میخوایم بازی کنیم ! نزدیک ام آمدن و من شروع کردم: چندسال پیش جنگ شد و دشمنا اومدن خرمشهر تا اونجا رو از ما بگیرن ولی مردم با اونا جنگیدن و تونستن بیرون شون کنن...بعدهم با درست کردن خونه ها و بیرون ریختن گلوله و تفنگ های دشمن شهر رو خوشگل کردن... مثلا حالا اینجا خرمشهره و ما باید اول سریع توپ ها که گلوله های دشمن هستن رو پیدا کنیم و بریزیم تو کیسه و بعد هم شهر رو از لگوها که خرابه ها هستن پاک سازی کنیم... پسرهای بزرگ فرمانده ان و به ما میگن کدوم گلوله ها هنوز باقی موندن... آماده...؟یک ...دو ...سه ... بچه ها با شور و هیجان شروع کردن به پاکسازی و در حین عملیات من اسم شهیدمحمدجهان آرا رو بعنوان یک فرمانده میاوردم (چون از قبل شهید جهان آرا را به بچه ها معرفی کرده بودم و از رشادت هایش برای بچه ها گفته بودم...اینکه قدرمت مند بوده و برای بیرون کردن دشمن ها خیلی برنامه میریخته و نیروهاش رو خیلی دوس داشته و...) عملیات ما قبل از رسیدن مهمان ها با موفقیت به پایان رسید. 🔺تجربه سرکار خانم اسماعیلیان🔻 🏡 ؛ 🔸 instagram.com/hambazi.tv 🔸 sapp.ir/hambazi_tv 🔹 @hambazi