⌛️رمان سه دقيقه تا قیامت 🔸✅قسمت ۵۰ پس از چاپ اول اين كتاب، تماسهاي بيشماري داشتيم. از سوي افرادي كه با خواندن اين كتاب، متحول شده و براي عرض تشكر تماس ميگرفتند، فردي كه پس از خواندن اين كتاب متحول شد و دهها ميليون تومان را به بيت المال برگرداند، تا جواني كه كارهاي زشت گذشتهاش را ترك كرد و با پدر و مادرش آشتي نمود. اما كساني هم بودند که انتقاداتي نسبت به موضوعات مطرح شده در اين كتاب داشتند. در اين زمينه، يكي از علما كه در زمينهي معاد، مطالعات وسيعي داشتند، اين كتاب را در ميان اهالي مسجد خودشان توزيع كردند و هر شب يك بخش كتاب را به جاي سخنراني قرائت كردند. سپس براي جوانان، جلسات پرسش و پاسخ برقرار نمودند. ما نيز اين سؤاالت مردمي را در جلسات ايشان مطرح كرده و پاسخ ايشان و يا برخي ديگر از علما را در اين قسمت مكتوب نموديم. اميدواريم راهگشا باشد. سؤال 1 :آيا ممكن است كسي به خاطر يك تهمت، مجبور شود يك حسينيه يا خيرات فراواني كه برايش بسيار زحمت كشيده را از دست بدهد؟ همان طور كه در متن كتاب آمده، حرمت مؤمن از كعبه باالتر است. برخي تهمتها با آبروي يك انسان بازي ميكند و نتيجه زحمات چند سالهي انسان را يكباره نابود ميكند. به قول برخيها، زخم شمشير خوب ميشود اما زخم زبان ... در كتب اخالقي، مانند معراج السعاده و سياحت غرب و... اشاره شده كه برخي افراد، به خاطر يك قضاوت نابجا و يا يك تهمت، عذابهاي برزخي فراواني را متحمل شدند. اين عذابها به خاطر عظمت گناهي است كه مرتكب شدهاند. وقتي از راوي اين كتاب سؤال شد، ايشان گفتند كه تهمت اين شخص با آبروي من بازي كرد و نگاه برخي افراد و اهالي مسجد را به من تغيير داد. براي همين است كه به جبران اين گناه بزرگ، چنين خسارتي را متحمل ميشود. سؤال 2 :آيا ممكن است انساني در مدت سه دقيقه، اين همه مطالب مختلف مشاهده كرده باشد؟ فكر ميكنم در كتاب هم اشاره شده كه وقتي روح از بدن خارج ميشود، ديگر بحث زمان و مكان مطرح نيست. چه يك ثانيه و چه ده هزار سال! يادم هست خاطرات تجربه نزديك به مرگ يك خانم را ميخواندم كه بسيار ماجراي طوالني و زيبايي داشت و جالب اينكه كمتر از ده ثانيه قلب او متوقف شده بود! شايد يكي از داليلي كه در سوره معارج، در مورد روز قيامت گفته ميشود كه معادل پنجاه هزار سال )اين دنياست( به همين دليل است. زمان در آن سوي هستي با آنچه ما احساس مي ً كنيم كامال متفاوت است. اين را برخي از افراد در خواب و رويا متوجه ميشوند. سؤال 3 :چطور است بيشتر افرادي كه تجربه نزديك به مرگ داشتهاند، فقط از عشق و پاكي و نور الهي حرف ميزنند، اما ايشان از بررسي اعمال ميگويد؟ تفاوتي كه ايشان با تمام كساني كه تجربه نزديك به مرگ داشتند، در بررسي اعمال است. ايشان از داالن نور و... خبري ندارد. ايشان ميگويد كه ً قرار به بازگشت من نبوده. براي همين است كه حسابرسي اعمال را احتماال مشاهده كردم. شايد هم خدا ميخواسته توسط ايشان تلنگري به ما بزند. اما تشابهي كه در ميان تمام اين افراد است، اين بوده كه بعد از بازگشت، فوق العاده انسانهاي با محبتي شده و در راه رضاي خداوند، خالصانه عمل ميكنند. اين عشق الهي در كارهاي تمام اين افراد ديده ميشود. نگارندهي كتاب ميگفت: چند روز در محل كار ايشان حضور داشتم. هركسي هر كاري داشت به ايشان مراجعه ميكرد و او در راه انداختن كار مراجعين، خيلي تالش ميكرد. سربازها و كاركنان اداره، خالصانه او را دوست دارند، چون او هم خالصانه براي همه فعاليت ميكند. وقتي از او در مورد علت اين همه تالش سؤال كردم گفت: ما يك فرصت كوتاه داريم تا براي رضاي خدا به بندگانش خدمت كنيم. شبيه اين جمله را در خاطرات بيشتر تجربه كنندگان مرگ شنيدهايم. آنها انسانهايي ميشوند كه عشق به كار براي رضاي خدا در تمام افعال آنها ديده ميشود. البته در خاطرات ايشان هم هست كه وقتي كاري عاشقانه و خالصانه براي خدا باشد ارزشمند است. وگرنه... مانند ماجراي نجات يك انسان. كاري كه نيت غير خدايي پيدا كند ارزش خود را از دست ميدهد. سؤال 4 :در موضوع ارتباط با نامحرم، ايشان خيلي سخت گيرانه صحبت ميكند. آيا شرايط جامعه را نميبيند؟ آيا كشورهاي غربي را نميبينند؟ مگر ميشود انسان هيچگونه ارتباطي نداشته باشد؟ سوال خوبي است. اينكه يك گناه در جامعه رواج فراواني داشته باشد، دليل بر اين نميشود كه ديگر گناه بودنش كم شده! بدي پوشش و آزادي ارتباط با نامحرم، از گناهاني است كه عواقب ً سنگيني در زندگي روزمره دارد. اصال بحث نافرماني دستور خدا را كنار بگذاريد، اگر كسي ميخواهد آرامش روحي در زندگي داشته باشد بايد به اين موضوع اهميت بدهد.تمام مطالبي كه در اين موضوع در كتاب به آنها اشاره شده، در روايات و آيات به آن تأكيد شده. از طرفي شما به تاريخ كشف حجاب و برهنگي در كشور خودمان