غدیر برکه نور
آنجا که محدود به خانه ای، پدر می خواهی. و در جامعه به رئیس و رهبر نیاز داری. ولی آنجا که در عرفات خود را شناختی که از دنیا بزرگتری و عوالمی را باید در نوردی و راهی تا بی نهایت را در پیش بگیری؛ تا بهشت تا لقاء تا رضوان، به جلو داری و امامی که بر همه ی راه آگاه باشد و از هر کششی آزاد باشد، اضطرار پیدا می کنی - همچون اضطرار به آب در دل کویر در شدت گرما- تا با نور خودش راه تو را روشن کند و چگونه رفتن را به تو بیاموزد.
این ضرورت و اضطرار تو را به تکاپو وا می دارد تا در جستجوی آب حیات برآیی و به ندای پیام آور غیب پاسخ دهی و در «غدیر خم » فرود بیایی ودر حصن و دژ ولایت مأوی گزینی و به «امن» و «امان» و «امنیت» و «ایمان» برسی و با «امین الله» پیمان ببندی .
بنابرین غدیر قبل از اینکه مکانی باشد در کویر و حادثه ای باشد در زمان، برکه ای است به عمق اقیانوسها و به وسعت تاریخ و قبل از اینکه پشتوانه اش دلیل نقلی باشد نتیجه تفکر و تعقل و پاسخی به اضطرار آدمی بویژه در این عصر ظلمت و بن بست و بمب و دود و باروت است که بدون وجود و حضور او زنده بودن و نفس کشیدن بیهوده و پوچ است چرا که بدون نور او هستی تاریک و سرد و خاموش است، این است تو که با این شناخت و اضطرار با دیدن نور او با همه وجودت ندا می دهی: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْض» و سپاس و ستایش می کنی « نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» را که در پرتو نور خود چنین نوری را آفرید و به هستی ارزانی داشت و تو را در معرض آن قرار داد تا به او تمسک بجویی و ...
عید تان مبارک
@hamedentezam