🔹️محمدتقی خیلی باغیرت بـود . یک روز همراه خواهرانم رفته بودیم خانه‌اش . خـانه هم مقداری گرم شده بود . 🔹️بهش گفتم : « محمد ! پنجره را باز کن تا هـوای تازه داخـل اتاق بیاید .» 🔹️با خنـده‌اش فهمیدم که این کار را نمی‌کند ؛ چون اتاقشان طوری بود که از بیرون خانه دید داشت . 🔹️خیلی کیف کردم ؛ بلند شدم بوسیدمش ،...! گفتـم : « قـربونت بـرم داداش با غیـرت خـودم . ما حجابمان را رعایت می‌کنیم ؛ تو بلند شو پنجـره را بـاز کن ،...» 🎤 راوی : خواهر شهید 🌹 ⚡️ ✨️ ➳🅹🅾🅸🅽🅸🅽⚘ ³¹³┄┅•═༅☫ ربنـا آتنـا شـهـادت ☫༅═•‏┄┅³¹³ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313