کت و شلوار دامادیاش را تمیز و نو در کمد نگه داشته بود. به بچه های سپاه میگفت: «برای این که اسراف نشود، هر کدام از شما خواستید داماد شوید، از کت و شلوار من استفاده کنید. این لباس ارثیه ی من برای شماست.» پس از ازدواج ما، کت و شلوار دامادی محمد حسن، وقف بچه های سپاه شده بود و دست به دست میچرخید. هر کدام از دوستانش که میخواستند داماد شوند، برای مراسم دامادیشان، همان کت و شلوار را میپوشیدند. جالبتر آن که، هر کسی هم آن کت و شلوار را میپوشید؛ به شهادت میرسید! خاطرهای از فاطمه فخار، (بیرجند) 📡 ☫³¹³☫³¹³☫³¹³☫³¹³☟☟☟³¹³☫³¹³☫³¹³☫³¹³☫ https://eitaa.com/hamid_roshanaei_313