رابطه جعلی: حسین عباسی فر، پژوهشگر اقتصادی در کشور ما اول، سرمایه‌داران (و به تعبیر قرآن طبقه مترفین) با هدف "کسب سود بادآورده" اختلالی در یکی از بازارها (مثل زمین و مسکن و ارز و طلا و...) بوجود می‌آورند. به این صورت که پول زیادی در آن بازار تزریق می‌کنند. با این تزریق تقاضا در آن بازار زیاد شده و قیمت هم بالا می‌رود. به محض اینکه تا حد مناسبی قیمت‌ها بالارفت آن افراد آنچه خریده بودند را می‌فروشند. با فروش ایشان عرضه به صورت تصاعدی بالا می‌رود و قیمت سقوط می‌کند یا نهایتا ثابت می‌‌ماند و آن بازار در رکود می‌رود. اتفاقی که می‌افتد این است: بالارفتن قیمت‌ها ضرر کردن عده بسیاری که در قیمت بالا خریدند و یا مجبورند بخرند سود کردن عده‌ای معدود در زمان بسیار کوتاه عده‌ای بسیار زیادی هم این وسط فکر می‌کنند سود کردند اما هیچ تفاوتی در زندگی آنها رخ نداده است. آنها که مثلا یک خانه داشتند و اکنون هم همان یک خانه را دارند اما قیمتش روی کاغذ بالاتر رفته. در حقیقت تورم فقط و فقط نتیجه سوداگری کسانی‌ست که سودشان در گران شدن کالاها و خدمات عموما سرمایه‌ای‌ست. اینها را گفتم که عرض کنم کجای این معادله نقدینگی‌ست؟ بله. اگر نقدینگی خلق شود و به دست اینها بیفتد این کار را بیش تر انجام می‌دهند. اما این انحراف از مسیر است. ربطی به اصل نقدینگی ندارد. شما همین پول را ببر در تولید. مردم تولید را افزایش دهند. عرضه زیاد شود.قیمت‌ها بالا می‌رود یا پایین؟ مثل این است که بگوئیم برای اینکه علف هرز زیاد نشود آب را قطع کنیم خب مسیر آب به سمت درختان را اصلاح کنید. کاری کنید که آب پای درخت برود. چرا آب را قطع می‌کنید؟ از آن طرف مردم قدرت خرید هم ندارند. تقاضا کم می‌شود تولید هم کم می‌شود. یعنی این کاهش تقاضا باعث نمی‌شود قیمت پایین بیاید. فقط سبب رکود می‌شود. که همان رکود تورمی‌ست. پس باز هم ربطی به نقدینگی ندارد و اتفاقا این مساله کاملا برعکس‌ست حالا مجلس و دولت ما می‌آید برای کمک به مردم یک کار خوبی انجام می‌دهد. آن‌هم اینکه قدرت خرید مردم را که توسط سرمایه‌داران کاهش پیدا کرده افزایش می‌دهد تا زیر خط فقر نمانند و ابتدائیات زندگی را داشته باشند. نقدینگی در جامعه افزایش پیدا می‌کند. اما داستان از اینجا شروع می‌شود. برخی اقتصاددان‌های بی‌سواد اینجا می‌گویند چون نقدینگی بالا رفته تورم ایجاد شده است. در صورتی که دارند شیپور را از سر گشادش می‌زنند. قصه مرغ و تخم‌مرغ معروف نیست. قصه کاملا مشخص است از کجا آب می‌خورد. از حرص و طمع اغنیاء که خداوند متعال فرمود: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی. طغیان طبقه ملأ و مترفین با نظریه مقداری پول نظام سرمایه‌دادی توجیه می‌شود. توسط اساتید غربزده و مشاوران مسئولین دولتی و با ابزار ساینس و رسانه.اینجاست که شهوت زر و زور و علم و رسانه با هم جمع می‌شوند برای کسب متاع بیشتری از این دنیای فانی. مردم را هم می‌ترسانند که حقشان را بگیرند. چرا؟ چون اگر حقشان را بگیرند تورم ایجاد می‌شود. چون می‌روند نان می‌خرند و گران می‌شود. و در نتیجه مهم‌ترین توصیه مسئولین به مردم این است که نخرید! ...(ادامه‌دارد) ☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی @hamidrezamaghsoodi