رفتن امام صادقیها به دولت؛ انحصارزایی یا انحصارزدایی؟
تربیتیافتگان و مریدان فریدمنی مکتب نیاوران که از انتهای دهه ۱۳۶۰، مناصب اقتصادی کشور را چهارقبضه کردهاند چندی است نگران شدهاند. همینها در دو دهه گذشته صدها نفر از شاگردانشان را به خارج فرستادهاند با این خیال خوش که به محض بازگشت در مشاغل و مناصبی که در اختیار داشتهاند جایگزین کنند. این مکتب نیز گام دومی را برای خود طراحی کرده بود. فرشهای قرمز در پاویون فرودگاهها پهن شده بودند، نهادها و ساختارهایشان آماده شده بودند برای جذب حداکثری گام دومیهایشان.
اما تصور نمیکردند که همزمان با طراحی جهت تحمیل همه جانبه مکتب اقتصادی آمریکایی استعماری به ایران، محصولات عمر فقیهی که از نخستوزیری و بسیاری از مناصب چشم پوشید تا گام دوم انقلاب بی یار نماند به بار نشیند. حال مطابق با اصل لانه کبوتری ناچارند برخی از مناصب را تحویل دهند و چه چیزی سخت تر از سپردن مقام به افرادی است که یقینا نه پیرو آنها هستند و نه پیرو مکتب آمریکایی اقتصادیشان.
داد و بیدادهای رسانهای امروز نه از این باب است که عموم سکان داران و مدیران اقتصادی کشور، امام صادقی شدهاند؛ که از این جهت است که این امام صادقیها با انحصارشکنی در صدد مقابله با حاکمیت ۳۰ سالۀ یک تفکر اقتصادی خاص از کشور هستند. گرفتن چند منصب اقتصادی خارج از دایره تفکری اقتصاد مرسوم برای تفکری که انحصارگرا نباشد، نه تنها اتفاق خاصی نیست که باید مورد اقبال قرار گیرد. اما انحصارگراها مطابق با منطق موناپولی برنمیتابند وجود رقیب را.
اجازه بدهید کمی پیشتر روم. با انحصارشکنی فعلی، راه باز میشود که تفکرات موازی در سایر دانشگاههای کشور هم جانی دوباره بگیرند. آیا نمیدانیم که در دانشگاههای تهران، شهیدبهشتی، علامه طباطبایی و حتی شریف نیز دل جماعتی انبوه از دانشمندان و دانشورزان اقتصادی از این انحصارگران خون شده است؟ از راهکارهای بیمبنایشان که محصولش شده است اقتصاد امروز ما!
انحصارشکنی فعلی راهیست برای آنهایی که در سراسر دانشگاههای کشور در زندان سکوت قرار گرفته بودند و شنیده نمیشدند تا در اقتصاد کشور اثرگذار باشند. کار که به اینجا برسد، دلیل جیغهای رسانهای آشکارتر میشود. بناست منافع بلندمدت انحصارگران نیز تحت الشعاع قرار گیرد.
و بدون شک اگر تفکر رقیب انحصارگران تاریخی مناصب اقتصادی کشور در این دوران به پیروزی برسد و موفق به حل مشکلات کشور شود، دیگر باید آماده خداحافظی مکتب استعماری نیاوران در ایران بود.
از اینجاست که بوقهای انحصارگران در روزها و هفتههای اخیر دائما در حال ارسال سیگنالهای قرمز و نفرت آور از آینده اقتصاد کشور هستند. تا همانند عبیدالله از منطق هراس استفاده کنند برای ماندگاری خود.
پیداست که مراد از بوقها، آن چند جوان اقتصادخوانده و دلسوزی نیستند که تحت تآثیر هجمه ها، به این گمان رسیدهاند که انحصار آینده از آن امام صادقیهاست. که قطعا اگر چنین انحصاری هم شکل بگیرد باید با آن مقابله کرد. واضح است که تعداد امام صادقیها کمتر از آن است که انحصارگر یا حتی الیگاپولی مناصب کشور شوند. اینها را خطشکنان جریان انقلاب برای بازگشایی دروازههای حاکمیت اقتصادی به روی جوانان متفکر کشور بدانبم.
به اقتصاددانان منتقد جریان انحصارگر در همه دانشگاههای کشور پیشنهاد میکنم که پاشنه کفشهای خود را ور بکشند که امام صادقیها راه را باز کردهاند تا دست یاری آنها، اقتصاد کشور را کمی خانهتکانی کنند.
باید تلاش شود مردم جای سرمایه، تصمیمات مردم جای تصمیمات بانک جهانی و عدالت جایگزین لیبرالیسم شود. بدون شک آزادیخواهترین مکتب، مکتب عدالت علوی است نه مکاتبی که عنوان را دزدیدهاند و معنون را مصادره کردهاند.
از طرف یک امام صادقی (انشاالله که زین این عنوان باشیم).
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi