ادامه از: https://eitaa.com/h_abasifar/1168 ۴۰ سال زمان زیادی نیست برای تربیت نیروهای جوانِ متخصص و متعهد که بتوانند آرام آرام در "گام دوم" انقلاب این مهم را به سرانجام برسانند. در سطح دوم به سراغ ارتباط نظام‌ها می‌رویم. یعنی ربط نظام اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی با یکدیگر و اینکه کدام اولویت دارند؟ کدامیک ابزارند، کدام هدف میانی و کدام هدف غایی؟ تصور کنید فرهنگ، روح است، سیاست، عقل است و اقتصاد جسم. حال سوال این است که بر اساس مبانی اسلامی و انقلابی کدام باید جلو قرار بگیرد و هدف باشد؟ امام خمینی رحمت الله علیه و مقام معظم رهبری بارها بر این نکته تاکید کردند که در اسلام فرهنگ هدف است و اقتصاد ابزار و تشکیل حکومت اسلامی نیز به عنوان هدف میانی برای تعالی انسان و جامعه است. اینجاست که به سطح سوم می‌رسیم و بر اساس آن مبانی و این اولویت‌بندی می‌توانیم برویم سراغ حل مسائل. مسائل کدامند؟ تورم، بیکاری، انرژی، مسکن، تولید و رکود و ... اگر کسی بر آن مبانی تسلط نداشته باشد و درک جامعی از نظامات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نیز نداشته باشد آیا می‌تواند ادعا کند من در مسیر اسلام و انقلاب و به درستی حل مساله می‌کنم؟ قطعا خیر! مخصوصا اگر آن فرد علاوه بر شناختش، تمایلات و انگیزه‌هایش در تعارض با مبانی اسلامی و انقلابی باشد. فلذا نفی شرق و غرب مثلِ "لااله" است و شرطِ لازم، برای یک متفکر اسلامی. به عنوان مثال تصور کنید شهید بهشتی می‌گویند جامعه‌ای که در آن شکاف طبقاتی وجود داشته باشد را، اگر قرآن بپوشانید باز هم لجن است. شهید صدر، شهید مطهری، امام و رهبری هم نزدیک به همین تعبیر را دارند. اما این عبارت را هیچ‌یک از اقتصاددانان لیبرال نمی‌پذیرند و بلکه خلاف آن را طرح می‌کنند و به نحوی لازمه رشد و توسعه اقتصادی را تکاثر و انباشت ثروت در دست عده‎ای معدود می‎دانند و این به این علت است که نظریه عدالت متفاوتی دارند نه اینکه سطح تحصیلاتشان فرق می‌کند فلذا می‌گوییم موقع حل مساله، مبنا، اهمیت دارد. پس ما می‌خواهیم حل مساله کنیم. مثلا بانک خصوصی را در نظر بگیرید بعنوان یک مساله در نظام اقتصادی جمهوری اسلامی. اندیشمند اقتصاد اسلامی اینجا چه می‌گوید؟ می‌گوید: اولا من نظریه عدالتی که دارم، نظریه عدالت سوسیالیستی و لیبرالیستی نیست و نظریه عدالت اسلامی است. ثانیا در مورد مساله بانک چند اصل اساسی دارم که از منابع اسلامی اتخاذ کرده‌ام: ۱. ربا حرام است و در حکم جنگ با خدا و رسول است ۲. تداول ثروت بین اغنیاء به حکم صریح قرآن ممنوع است ۳. کنز مال حرام است ۴. خلق پول حرام است (فتوای آیت الله مکارم شیرازی) 5. مصلحت نظام و منافع ملی باید حفظ شود شما می‌گویی اینها را از بانک بگیریم چیزی باقی نمی‌ماند. می‌گوییم نماند. میگویید برای تولید انبوه چه کنیم؟ می‌گوید حالا این می‌شود یک مساله دیگر. مساله تولید. دوباره می‌رویم سراغ مبانی. مثلا اصل ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی که بر اساس مبانی اسلامی توسط بزرگان انقلاب نوشته شده است. چه می‌گوید؟ می‌گوید اصل بر خویش فرمایی‌ست. یعنی ابزار کار و تولید در اختیار همه باید قرار گیرد و اگر کسی خودش تمایل به اجیر شدن داشت اجیر دیگری شود نه اینکه از سر اضطرار به خدمت دیگری در بیاید. اجیر شدن در اسلام کراهت دارد و نمی‌توان یک نظام را بر روی یک امر مکروه بنا نهاد. بنابراین باید ابزار تولید که شامل پول، زمین و دانش است را در اختیار همه قرار داد تا بتوانند تولید کنند. علامه جوادی آملی در این رابطه می‌فرمایند: پیامبر دست کارگر را بوسید نه دست اجیر را. کارگر کسی است که آقای خودش است. برای خودش کار می‌کند. اما سوال این بود که اگر بانک نباشد تولید انبوه چه می‌شود؟ تا اینجا، مشکلِ تولید در سطح تولید خرد حل شد اما اگر جامعه به یک تولید انبوه و بزرگ مقیاس نیاز پیدا کرد چه؟ مثلا یک پتروشیمی بزرگ. (مفروض بر اینکه استفاده از مواد فسیلی به شکل موجود ایرادی نداشته باشد) می‌رویم سراغ دو گزینه: یا دولت به نمایندگی از مردم وارد می‌شود یا خود مردم در قالب تعاونی کار را دست می‌گیرند. یعنی یک تعاونی فراگیر ملی شکل می‌گیرد با مالکیت و مدیریت مردمی و بر اساس رای مردم، نه اینکه همه‌ پولها را بگیریم و بدهیم به یک نفر و بقیه اجیر او باشند. حالا در اینجا به مساله بعد میرسیم. مساله تعاونی و شیوه مدیریت یک تعاونی تولیدی چگونه است؟ دوباره مثل مسائل قبل بر اساس مبانی به آن پاسخ می‌دهیم و اجرا می‌کنیم. (البته باز هم تاکید می‌کنیم که هم احتمال خطا و هم اختلاف نظر در عصر غیبت معصوم کاملا طبیعی و حل شده است در اندیشه اسلامی) شاید پرسیده شود که چرا اجرا نمی‌شود چنین راهکاری؟ ادامه: https://eitaa.com/h_abasifar/1170