💠 چند توصیه به نیروهای مسلّح:
۱) پیشبینی و برنامهریزی برای مقابله با تهدیدهای جدید
خب؛ برگردیم به نیروهای مسلّح.
من چند توصیه میخواهم عرض بکنم.
یک توصیهی مهم مربوط به دانشگاهها است.
یک کار مهم این است که بدانیم تهدیدهای متوجّه به کشورها -کشور ما و دیگر کشورها- دائم در حال تحوّل است.
آن چیزی که امروز یک تهدید نظامی شمرده میشود، لزوماً همان چیزی نیست که بیست سال پیش تهدید نظامی شمرده میشد؛ تهدیدهای جدیدی به صورت تهدید نظامی وجود دارد.
چون تهدیدها در حال تحوّل است، دانشگاههای نظامیِ ما هم باید برای مقابلهی با تهدیدهای نوبهنو و جدید، برنامه داشته باشند؛ این باید در پژوهشهای دانشگاهها مورد توجّه قرار بگیرد: برای مقابله برنامه داشته باشند.
علاوهی بر این، اصلاً تهدیدهای جدید را پیشبینی کنند؛ یعنی شما مثلاً فرض کنید امروز تهدیدهای فضای مجازی وجود دارد که ده سال پیش به این صورت وجود نداشت و ممکن است چند سال بعد از این [هم] تهدیدهای دیگری از همین قبیل به وجود بیاید؛ افرادِ بافکرِ ما بنشینند و با استفادهی از خرد جمعی و پژوهشهای دانشگاههای ما اینها را پیشبینی کنند.
این بایستی بخش مهمّی از فعّالیّت دانشگاههای ما باشد و دانشگاهها حرف جدّی باید در این زمینه برای گفتن داشته باشند.
۲) اهمّیّت تبدیل تجربیّات دفاع مقدّس به نظریّات در جهت تدریس، تحقیق و پژوهش
نکتهی بعدی این است که نیروهای مسلّح ما در دوران دفاع مقدّس و حتّی بعد از دفاع مقدّس، تجربیّات ارزشمندی را به دست آوردند؛ یعنی واقعاً بعضی از تاکتیکهای نظامی و کارهایی که در میدان جنگ در دورهی هشتسالهی دفاع مقدّس انجام گرفت، در دنیا بیسابقه بود و خیلی از عملیّاتهای ما متضمّن تجربیّات فوقالعاده است؛ حالا از عملیّات ثامنالائمّه (علیه السّلام) بگیریم تا مثلاً فرض بفرمایید که فتحالمبین، بیتالمقدّس، خیبر، والفجر هشت، کربلای پنج و امثال اینها، کارهای فوقالعادهای در این عملیّاتهای پیروز انجام گرفته؛ در عملیّاتهایی هم که به پیروزی نرسیده است و موفّق نبوده، مثل کربلای چهار، مثل رمضان و امثال اینها، تجربیّات ارزشمندی وجود دارد؛ از این تجربیّات بایستی استفاده کنیم.
امروز البتّه روایت این تجربیّات در دانشگاهها معمول است و این روایت انجام میگیرد و بسیار هم خوب است، لکن کافی نیست؛ بایستی این تجربیّات تبدیل بشود به نظریّات؛ تجربه تبدیل بشود به نظریّهی دفاعی و تدریس بشود و تحقیق بشود و اطراف آنها پژوهش انجام بگیرد و این تجربیّات بهروز بشود و منطبق با نیازهای روز بشود و انشاءالله از آنها [استفاده بشود]؛ اینها سرمایههای بسیار باارزشی است که باید از این سرمایهها استفاده کرد و بسط و تکمیل پیدا کند.
۳) لزوم اهتمام به مسئلهی تربیت اخلاقی و آرایش معنوی جوانان
مطلب دیگر هم مسئلهی تربیت اخلاقی است.
البتّه طبق گزارشهایی که اینجا دادید و گزارشهایی هم که من قبلاً داشتم از جاهای مختلف، کارهای خوبی در دانشگاههای ما از لحاظ گرایشهای دینی و ایمانی و اعتقادی و اخلاقی انجام میگیرد؛ لکن من روی مسئلهی تربیت اخلاقی بیش از اینها اهتمام دارم؛ دانشگاههای ما بایستی [بیشتر] اهمّیّت بدهند. ما باید نفوس جوانهای عزیزمان را صیقل بدهیم. این جوانهایی که اینجا هستند فرزندان عزیز ما هستند؛ اینها ارواح طیّبه و نفوسِ سالمِ اجتماعِ ما هستند؛ این جوانها از جملهی بهترینهای مردم ما و جامعهی ما محسوب میشوند؛ ما بایست تا آنجایی که میتوانیم وسیلهی صیقل دادن نفوس اینها را فراهم کنیم.
آرایش معنوی آنها به تقوا است، به اخلاص است، به شجاعت است، به تواضع است، به پایبندی به عهد است، به وفاداری نسبت به قولی است که به نظام و به اسلام و انقلاب دادهاند؛ اینها آرایشهای معنوی است و جزو واجبترین آنها است. البتّه این چیزها مخصوص جوانهای نیروهای مسلّح نیست؛ همهی نیروهای جوان کشور و بیش از همه نیروهای انقلابی -نیروهایی که خودشان را در خطّ انقلاب، در خطّ تدیّن و تقوا میدانند و قرار میدهند و همین جور هم هست- بایستی به این تقیّدات توجّه بکنند.
این جور نباشد که جوان ما اگر وارد یک مسئولیّتی شد، چشم به یک مقام بالایی بدوزد یا چشم به اندوختن مال دنیا داشته باشد.
جوان، با اخلاص [کار کند]، مثل همان دوران دفاع مقدّس که واقعاً این جوری بود؛ کسانی که آمدند و خودشان را در این راه در معرض فداکاری قرار دادند، با اخلاص و با فداکاری بود که توانستند کار را پیش ببرند، بعد از آن هم در عرصههای مختلف همین جور بوده.
این دویدن دنبال موفّقیّتهای دنیایی کار را لنگ میکند.
اگر کسانی باشند که کار را انجام بدهند لکن هدفشان اهداف دنیایی و رسیدن به مال و مقام و موقعیّت دنیایی و مانند اینها باشد، این جوری کار پیش نمیرود؛ کار با مجاهدت و اخلاص پیش خواهد رفت.