🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆مدارا با اعمال فرماندار
🍂فرماندار مدينه بود حضرت سجاد عليه السلام را اذيت و آزار مى داد.
چون از مقامش عزل شد و وليد بر سر كار آمد، دستور داد هشام را توقيف نمايند، تا هر كس از وى شكايت دارد مراجعه كند.
🍂در اين موقع هشام گفت : از هيچ كس نمى ترسم مگر از على بن الحسين عليه السلام و اين بخاطر اذيتهائى بود كه به حضرتش وارد نموده بود.
🍂امام به هنگام زندانى بودن هشام ، از درب خانه مروان (خواهرزاده او) عبور كرد، و قبلا به بعضى آشنايان خود (كه در توقيف هشام دخالت داشتند) فرمود: با يك كلمه هم او را اذيت نكنند.
🍂حتى امام پيغام به هشام فرستاد و فرمود: نظر كن اگر از پرداخت مالى كه به عنوان جريمه يا مجازات از تو مى خواهند ناتوانى ، ما مى توانيم آن را بپردازيم ، پس تو از ناحيه ما و هركس از ما اطاعت مى كند آرامش خاطر داشته باش .
🍂همين كه هشام امام را از نزديك با مدارا كردن به او و سرپوش نهادن به كارهاى بدش ديد، فرياد زد: خداوند(308) خود اعلم و آگاه است كه مقام رسالتش را در چه محلى قرار دهد
✾📚
@Dastan 📚✾