#فکت
یه بار یه خانمی رو شوهرش آورد مطب که صورتش کاملاً سوخته بود با نصف بدنش البته مال سالها پیش بود
اون لحظه خانم تب داشتند
اقا مثل پروانه دور و برش بود همش بهش میگفت عزیز قشنگم
من متعجب بودم از این رفتار که خانم گفت وقتی ازدواج میکنه این شکلی نبوده
گویا یه تصادفی میکنن و خانم دچار سوختگی میشن ولی با اینکه شوهرش مقصر نبود اما تنهاش نمیگذاره و سالهاست دارن باهم زندگی میکنن
میدونی شاید عشق همینه نه کاری به قیافه داره نه ژل نه عمل زیبایی
عشق یه احساس قشنگه شاید که از هم دریغش کردیم.
@hamraz_media