🕊سربند‌های 🌷نصف شبی مچش را گرفتم. باز چشم همه را دور دیده بود. داشت همه پوتین‌ها را تنهایی واکس می‌زد. 🍃گفتم:« چرا نمی‌گذاری بچه‌ها به نوبت کار کنند⁉️ تا نگی چرا این کارها را می‌کنی ولت نمی‌کنم ؟» 🍃کمی مِن‌مِن کرد و سرش را پایین انداخت :« می‌خوام گرد و غبار پای یاران امام زمان(عجل‌الله) بر سر و روی من بنشیند.» 🍃حرفش را که شنیدم، دلم به حال خودم سوخت. 📕منبع: موسسه ی فرهنگی قدر ولایت، ✍پ.ن: به یاد امام زمان(عجل‌الله) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┄┄ . . 🌟اینجا منزلگاه است👇 🆔@hamrazm_mag