همسفرتاخدا
همسفرتاخدا
نشست تو ماشین؛ دستاش می لرزید، بخاری رو روشن کردم. گفت ابراهیم، ماشینت بوی دریا میده... گفتم: ماهی
0:37
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا