مصطفی بچه مسجدی و فعال بسیج بود، اما تک پسر خانواده بود و وضع مالی خوبی داشت، به تیپ و ظاهر خودش هم توجه می کرد.
وقتی حضرت آقا در مورد کار جهادی پیام دادند، تمام فعالیت خود را روی این موضوع متمرکز کرد، به تمام فامیل و اشنایان رو می انداخت و از آنها کمک می گرفت.
دیگر این اواخر به ظاهر خودش توجه نمیکرد، لباس هایش پر از لکه های الکل و مواد ضد عفونی شده بود
برای اینکه کار اشتغال دو جوان فامیل را هماهنگ کند، این موتور را هم فروخت.
راه و رسم شهید ابراهیم هادی را می شناخت، هیچ دلبستگی در دنیا برای خودش ایجاد نکرد.
او از همه چیز دل برید و رفت...
📙برگرفته از کتاب آقای ایرانی. خاطرات شهید مدافع سلامت مصطفی علی دادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63