ابراهيم بنهاشم نقل ميكند كه عبدالله بنجندب را در موقف عرفات ديدم كه دعا ميكرد و هر چه بود، براي ديگران ميگفت تا اين كه مردم از عرفات خروج كردند. گفتم اين چه روش عجيب و غريبي بود؟! او هم در جواب به من گفت: «وَ اللَّهِ مَا دَعَوْتُ إِلَّا لِإِخْوَانِي»؛ به خدا قسم من دعا نكردم مگر براي برادرهايم؛ بعد ميگويد: «وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ مَنْ دَعَا لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ هَا وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ»؛ امام هفتم(عليهالسلام) من را آگاه كرد كه هركسي پشت سر برادر مؤمنش دعا كند، از عرش ندا ميرسد هزار برابرش براي تو! «فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفِ ضِعْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدٍ لَا أَدْرِي يُسْتَجَابُ أَمْ لَا». و من خوشم نميآيد كه هزار دعاي ضمانتشده را به خاطر دعايي كه نميدانم مستجاب ميشود يا نه، رها كنم!