داستان کوتاه💙
گدایی به در خانه یک خسیس رفت و چیزی خواست. صاحبخانه به غلامش گفت:
مبـارک به قنبر بگو که به یاقوت بگوید که به بلال بگوید که به گدا بگوید که چیزی نداریم.
گدا شنید و گفت:
خـدایا بـه جبرئیـل بگـو بـه میکائیـل بگویـد کـه بـه اسـرافیل بگویـد کـه بـه عزرائیل بگوید که انشاءالله جان صاحبخانه را بگیرد.