😥😥روضه حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جمعه اصفهان، در سال 1392 قمری می فرمود: امشب برویم در خانه قمر بنی ‌هاشم علیه السلام، باب الحوائج إلی الله، علمدار سید الشهداء علیه السلام. تا وقتی‌كه امام حسین علیه السلام او را داشت، هیچ غم و غصّه‌ای نداشت. به رفتن او كمر امام حسین علیه السلام شكست، پشت امام حسین علیه السلام شكست. وقتی از سر نعش ابوالفضل علیه السلام برگشت، دیدند زار زار گریه می‏كند. آرام آرام می‏گوید: «الآن انكسر ظَهري و قلَّتْ حيلَتي و انقطع رجائي.» اباالفضل! برادرم! خيـز و بر گردن گرگان فكـن از كمنـد بيش از اين ‌بي‌كس و بي‌يار حسيـن‌ را مپسند چه شد آن دست بلنـدي كه بـه آواز بلند دعوي ‌ات بـود كـه مـن بازوي حيـدر دارم می‌دیدند مادرش نشسته است، عیالش نشسته است، پسرش نشسته است. مادر اباالفضل، پسر ابالفضل را روی دامن می‏گذاشت. خدا قسمت همه شما كند، مدینه بروید. در بقیع یک جایی است كه ام‌البنین علیهاالسلام می ‏آمده و آنجا روضه‌ خوانی می ‏كرده ‏است. بچّه اباالفضل علیه السلام را روی دامن می ‏نشانده، نگاه به صورتش می ‏كرده، زار زار اشک می ‏ریخته است. یک چند تا شعر هم می ‏خوانده ‏است: لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ می‏گفت: مردم دیگر بعد از این من را امّ‌ البنین نخوانید. مرا به یاد شیرهایم نیاندازید. یک وقتی من را ام ‌البنین می‏ گفتند كه چهار پسر داشتم. الآن بچّه‌ هایم همه زیر خاک هستند. یا الله! به حق سقای بی دست، فرج امام زمان علیه السلام را همین ساعت اصلاح بفرما. (سخنرانی های مسجد جمعه اصفهان، سال 1392 قمری، مجلس دهم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»