فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌خواستن عقد کنن ولی به خاطر انفجار پیجرها، داماد، چشم و دست‌هاشو از دست می‌ده. زنگ می‌زنن به پدر عروس که قرار عقد رو لغو کنن، عروس پشت تلفن داد می‌زنه: تا قبل این، می‌خواستم زنش بشم، الان می‌خوام کنیزش بشم💔 مهدی رسولی 🌐به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/3057254401Cae38698029