۳. هيچ ترديدى نيست كه اميرمؤمنان تنها داماد پيامبر بود، براى اينكه اين افتخار را كمرنگ كنند، داماد ديگرى براى پيامبر تراشيده اند كه اولاً اين فضيلت را از آن حضرت سلب كنند، ثانياً رقيب سياسى براى آن حضرت درست كنند!
۴. حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) تنها دختر پيامبر بود، براى سلب اين افتخار دختران هاله را به عنوان دختران پيامبر رقم زده اند !
۵. حضرت خديجه نخستين دوشيزه اى بود كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) با او ازدواج كرد، براى اينكه اين فضيلت را از آنِ عايشه معرّفى كنند، دو شوهر براى او تراشيدند، تا او را بيوه زن چهل ساله معرّفى كنند ! !
دوشيزه حجاز
۱.حسين بن حمدان خصيبى، متوفّاى ۳۳۴ ق. با صراحت و قاطعيّت مى نويسد:
« به جز رسول خدا هرگز احدى افتخار همسرىِ خديجه را پيدا نكرد، چنانكه تا خديجه زنده بود پيامبر اكرم همسرِ ديگرى برنگزيد ».(۵۳)
۲. ابوالقاسم على بن احمد كوفى، نوه موسى مبرقع، نواده امام جواد(عليه السلام)، و متوفّاى ۳۵۲ ق. در اين رابطه مى نويسد: « بى گمان حضرت خديجه به جز رسول خدا هرگز با احدى ازدواج نكرد ».(۵۴)
۳. رشيدالدين محمّد بن على بن شهر آشوب، متوفّاى ۵۸۸ ق. در كتاب گرانسنگ خود، از چهار چهره برجسته جهان تشيّع و تسنّن:
۱. احمد بلاذرى، متوفّاى ۲۷۹ ق. صاحب كتاب « أنساب الأشراف »
۲. ابوالقاسم كوفى، متوفّاى ۳۵۲ ق. صاحب كتاب « الاستغاثة »
۳. سيد مرتضى علم الهدى، متوفّاى ۴۳۶ ق. صاحب كتاب « الشّافى فى الامامة »
۴. ابوجعفر شيخ طوسى، متوفّاى ۴۶۰ ق. صاحب كتاب « تلخيص الشّافى »
روايت كرده كه فرموده اند:« پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) هنگامى با خديجه ازدواج كرد كه وى دوشيزه بود ».(۵۵)
5. علامه مجلسى نيز همين متن را از ابن شهر آشوب نقل كرده است.(۵۷)
6. علامه مامقانى نيز آن را از طريق علامه مجلسى نقل كرده است.(۵۸)
7. شيخ ذبيح الله محلاتى نيز آن را نقل كرده است.(۵۹)
8. پژوهشگر معاصر دكتر نجاح طائى در رساله دكتراى خود بر دوشيزه بودن حضرت خديجه پاى فشرده و دلايلى آورده كه حضرت خديجه جز پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) با احدى ازدواج نكرده است.
خديجه و چگونگى شناخت او از پيامبر
آن بانوى بزرگوار از حُنَفاء بود ; يعنى يكتاپرست و پيرو آيين حضرت ابراهيم (عليه السلام) بود. آخرين اوصياى حضرت ابراهيم، حضرت ابوطالب و حضرت عبدالمطّلب بودند كه وى آنها را درك كرده و نويدهاى آنها را درباره جوان هاشمى شنيده بود.
روز ميلاد مسعود پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) حضرت ابوطالب خطاب به همسرش فرمود: « سى سال صبر كن تا همانند او را ـ به جز نبوّت ـ براى تو بياورم ».(۶۳)
در دوران كودكى وى بود كه عبدالمطّلب به فرزندانش سفارش مى كرد كه هر كدام بعثت آن حضرت را درك كند به او ايمان بياورد.(۶۴)
محمّد، جوانى ۲۰ ساله بود كه ابوطالب گفت: « پدرم به من خبر داده است كه او همان پيامبر موعود است ».(۶۵)
فرزانه قريش كه اين معلومات را در بايگانى حافظه گردآورده است، دل در گرو جوان هاشمى مى سپارد و به همه خواستگاران از هر تيره و گروه، جواب منفى مى دهد.
در سفر تاريخى خويلد (پدر خديجه) با حضرت عبدالمطّلب به يمن براى تبريك و تهنيت به «سَيف بن ذى يَزَن » در ايّام جلوس او بر تخت سلطنت، پادشاه به او خبر مى دهد كه اين ايّام بايد پيامبر موعود متولّد شده باشد، نامش « محمّد » است، در ميان شانه اش مُهر نبوّت است، پدر و مادرش فوت مى كند، عمو و پدر بزرگش كفالت او را برعهده مى گيرند...(۶۶)
سيف بن ذى يزن، به صراحت مى گويد: « سوگند به كعبه كه تو پدربزرگِ آن پيامبر موعود هستى. پس حضرت عبدالمطّلب به سجده مى افتد و سجده شكر به جاى مى آورد ».(۶۷)
خويلد برمى گردد و اين سخنان را به عنوان سوغات سفر مى آورد و در ميان اهل و عيالش بازگو مى كند و فرزانه قريش، آن را آويزه گوش خود مى سازد.