کتابخانه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#کتاب_صوتی #تیغ_و_مهتاب گفته شده است که در کتاب تیغ و مهتاب که حاوی رمانی ایرانی است، فانتزی و فرا
14.54M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
شانه به شانه‌ام می‌آمد. ناگهان ایستاد و گفت: نرویم بهتر است.برگشت. اما من ایستاده بودم. چند قدم نرفته،بازماند و گفت: برای درک حیلۀ دشمن باید با او همنشین شد. خوب است که برویم.تا کنارم آمد و چند قدم پیش رفت. من اما، حرکت نکردم. باز ایستاد و گفت: دیدن روی نحس ابن هلال عبرتایی با آن طمطراق و ریش‌های خزابی … من نمی‌آیم خودتان بروید.رو به عقب چرخید و چند قدم نرفته، متوقف شد. متفکرانه گفت: اگر ابن هلال تندی کند و به خشم بیایید چند شقه‌اش می‌کنید، بیایم که مانع شما شوم.آمرانه گفتم: حسین!چشم برویم.حرکت کردیم به سوی خانۀ ابن هلال که چندی از بزرگان و تجار شهر را دعوت کرده بود، از جمله ما را. باید در مجلس حاضر می‌شدیم وگرنه خصومت ما با او آشکار می‌شد که به صلاح دایرۀ وکالت نبود … … اخم‌های حسین‌بن‌روح درهم بود. تکه‌ای نان برداشت‌. ناگهان عبرتایی با سروصدا جابجا شد و پای عریانش را بالا آورد و میان سفره گذاشت. پایی که تمیز نبود، کج و معوج شده و پر از پینه بود. صدای فرو دادن آب دهان حسین‌بن‌روح را شنیدم.لقمۀ نان را به میان مجمع انداخت و چهره درهم کشید. عبرتایی چند بار به پایش زد و گفت:....... @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/