ة اللّه گلپايگانى از شنيدن وقايع ومشكلات شديدى كه براى مردم پيش آمده بود بسيار ناراحت بودند، لذا از روى علاقه واعتقادى كه به مسجد مقدس جمكران داشتند، با جمعى از علما و بزرگان به آن مسجد مشرّف شدند تا ضمن عرض ادب به ساحت مقدّس آقا امام زمان عليه السلام دعاى توسلى براى رفع اين گرفتاريها بنمايند.
🔷 حقير هم اين افتخار را داشتم كه همراه ايشان باشم. معظّم له عريضه اى را قبلا نوشته بودند و آن را به بنده دادند كه طبق دستورشان در ميان مقدارى گِل بگذارم و بعد از دعاى مخصوص، خطاب به جناب حسين بن روح در آب بيندازم. در حالى كه خود آيةاللّه العظمى گلپايگانى؛ و جمعى از علما حضور داشتند، در يك فضاى معنوى در حالى كه اغلب آنها گريه مى كردند و از امام عليه السلام درخواست مى كردند تا حاجت آقا را هرچه زودتر برآورده نمايد، عريضه را در آب انداختيم.
♦️ فرداى همان روز يكى از علماى صالح وبا تقواى شناخته شده به منزل ما آمدند وفرمودند: من ديشب خوابى ديدم ولى معنى آن را هرچه فكر كردم نفهميدم، به همين خاطر تصميم گرفتم آن را با شما در ميان بگذارم و اگر چيزى به نظرتان رسيد بفرماييد.
🔷 وى گفت: در عالم رؤيا ديدم شخصى فرمود: به آقا بگوييد جواب شما را حضرت سه روز ديگر مى دهند. اين در حالى بود كه ايشان از مسأله عريضه نويسى آية اللّه العظمى گلپايگانى اصلا خبرى نداشتند. من به محض شنيدن اين مطلب از خوشحالى به گريه افتادم، با خود گفتم: همانطور كه حضرت آية اللّه بر من منّت نهادند كه عريضه را به آب بيندازم، همينطور حضرت صاحب الزمان عليه السلام اين عنايت را به من دارند كه اين مؤمن صالح را پيش من بفرستند تا جواب هم نخست به من داده شود و من آن را به آيةاللّه العظمى گلپايگانى برسانم.
♦️ بعد از آن كه جريان خواب آن عالم بزرگوار را به آية اللّه گلپايگانى عرض كردم، منتظر شديم تا ببينيم سه روز ديگر چه خبرى مى شود، درست روز سوّم بود كه از طرف عراق اعلام آتش بس يك طرفه شد و شعله هاى جنگ تحميلى كه ناخواسته توسط استكبار جهانى بر مردم ايران اسلامى تحميل شده بود با پيروزى ملّت بزرگ ايران رو به خاموشى نهاد.
🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ