🔹سـر پست نگهبـانی نشسته بـود رو به قبلــه؛ با خودش زمزمه میکرد و اطـراف رو می پائیـد. نفـر بعـدی که رفت پست رو تحـویل بگیـره دید مهـدی رفته سجـده؛ هر چی صداش زد صدایی نشنید. وقتی شونه هاشو گرفت و بلنـدش کرد؛ دید تیـر قناسه دشمن؛ مستقیم خورده وسط پیشونیش. 🔹میگفت: بعد شهـادتش همه وجدان درد داشتیم. چون هم تنهـا شهـید شده بود؛ هـم مـا دیـر فهمیده بودیم. 🔹خیـلی بخاطر این موضوع ناراحت بودیم. تـا اینـکه یـه شـب اومـد بـه خـواب یکـی از بچـه هـا و گفـت: 🍎« نگـران من نبـاشید! تنهــا نبـودم. همـین کـه تیـر خورد وسط پیشـونیم؛ به زمیـن نرسیـده افتـادم تـو آغـوش امـام حسـین علیه السلام.» 📚 کتاب خـط عاشقی. راوی حسین کاجی. 🍎 تک بیتی که سروده خود است. عاشـق که شدی تیر به سر باید خورد زهـریست کـه مانند شکـر بایـد خـورد. 💠💠💠 حاج صادق آهنگران می خواند: هیچ میدانی که رمل و ماسه چیست؟ بین ابروها؛ رد قناسه چیست؟ https://eitaa.com/harffe_hesab 🍎🍎🍎 "