🔰مجرای مالکیت اعتباری خداوند، الگویی بدیع برای استقلال بانک مرکزی
📝📝 نهضت مردمی ممانعت از جنگ با خدا
🔹مبانی نظری ساختار مالکیت از دیدگاه قرآن کریم از منظر دیگری نیز میتواند بررسی شود. در این نگاه تلاش میشود این موضوع با توجه به آموزه توحید که در آیات قرآنی و تفاسیر مورد تأکید قرار گرفته است، بررسی و تبیین شود. مهمترین مبنای خداشناسی که در قرآن کریم آمده، توحید است. توحید به دو شاخه اصلی(نظری و عملی) تقسیم میشود. توحید نظری، اعتقاد قطعی به یکتایی خداوند در ذات، صفات و افعال است. توحید نظری، دارای سه شاخه توحید ذاتی، صفاتی و افعالی است(مکارم شیرازی،۱۳۵۳:ج۲۷،ص۴۴۷). توحید ذاتی به معنای اعتقاد به یکتایی پروردگار و بی همتا بودن وی است. توحید افعالی هم به معنای درک و شناخت جهان با همه نظام و سنّت هایش بصورت فعل خداست.
🔸توحید افعالی با توجه به نوع رابطه ای که پروردگار با مخلوق می یابد انواع گوناگونی دارد، یکی از آنها توحید در مالکیت است. به عبارت دیگر، تصّرف که مهمترین عنصر مالکیت معرفی شد، فعل است؛ البته حاصل این فعل در مالکیت تکوینی پروردگار، همان امور حقیقی یا مخلوقات، و در مالکیت اعتباری، همان احکام معاملات یا تشریعیات درباره این موضوع است. توحید افعالی خداوند در شاخه مالکیت، به معنای برتری وی بر تمام مالکیت های دیگر است. این امتیاز، با توجه به معنای توحید افعالی، به سبب استقلالی است که درباره خداوند با مخلوقات و تصرّف وی در آنها مشاهده میشود. قرآن کریم برتری مزبور را در آیه ۱۱۱سوره اسراء [1] بخوبی بیان میکند که خداوند در ملک، در مالکیت، در سلطه، و در قدرت، شریک و رقیب ندارد. اینطور نیست که این ملک تقسیم میشود. در عین اینکه مخلوقاتش ملک دارند، ملک داشتن آنها در طول ملک داشتن اوست(مطهری،۱۳۷۷:ج۶،ص۵۲).
♦️بنابراین با توجه به آموزه«توحید افعالی»، مبانی نظری دخالت پروردگار در تعیین ساختار مالکیت نظام اقتصاد اسلامی بصورتی شکل می گیرد که مالکیت انسان در طول مالکیت خداوند قرار می گیرد؛ به همین سبب در مقام ثبوت، این ساختار جایگاه منطقی دارد. این رابطه طولی میتواند با توجه به «نظریه استخلاف» به گونه ای دیگر مطرح شود: وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ
♦️از آنجا که انفاق نوعی تصرّف در مال است، این آیه آشکارا به تنظیم مالکیت اعتباری انسان دلالت می کند. واژه استخلاف یا جانشینی به روشنی به مرتبه مقدّم و برتر مالکیت اعتباری خداوند که برخاسته از اطلاق مالکیت حقیقی اوست، اشاره دارد(طباطبایی،۱۳۶۲:ج۳،ص۲۰۳). همچنین آیاتی که به تسخیر و رزق مربوط می شود نیز آشکارا بر این دلالت می کنند که مالکیت انسان، مالکیت اصیل نیست؛ بلکه مالکیت وی به جهت جانشینی او از طرف پروردگار است. طبیعت این جانشینی اقتضا می کند که دخالت خداوند برای تنظیم مالکیت اعتباری انسان از جانب وی مورد اطاعت قرار گیرد(صدر،۱۳۷۵:ص۵۳۷). و دین براساس زمخشری می گوید، «اموالی که در اختیار شما قرار دارد، اموالی است که خداوند آنها را آفریده و به شما ارزانی داشته و به شما امکان بهره مندی از آنها را اعطا کرده است؛ به گونه ای که شما را در تصرف آنها جانشین خود قرار داده؛ پس در حقیقت آنها اموال شما نیست و شما فقط وکیلان او هستی؛ بنابراین در راه خدا انفاق کنید».
🔹انسان بواسطه برخورداری از دو عنصر آگاهی و اراده قابلیت تکوینی آن را می یابد که به مقام جانشین پروردگار بر روی زمین رسیده، مناسبات تولیدی را پدید آورد و از ابزار تولید در جهت خیر و فضیلت یا ستم و استثمار استفاده کند. هدایت پروردگار در تنظیم رابطه مالکیت به معنای تحقّق مصالح فردی اجتماعی و رفع نیاز وی در حد امکان بوده و این دستاوردها بر توجه انسان به مقام جانشینی و مرتبه مالکیت اعتباری وی در مقایسه با مالکیت اعتباری خداوند و چگونگی عملکرد وی اشاره دارد. از اینرو دخالت پروردگار در تعیین انواع مالکیت ها در ساختار مالکیتی نظام اقتصاد اسلامی نیز با توجه به نظریه استخلاف قابل توجیه است که بسیاری از اقتصاددانان مسلمان در تبیین این ساختار به این نظریه اشاره داشته اند.(هادوی نیا۱۳۸۲)
1️⃣ وقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا- و بگو: ستایش مخصوص خداست که نه هرگز فرزندی برگرفته و نه شریکی در ملک خود دارد و نه هرگز عزت و اقتدار او را نقصی رسد که به دوست و مددکاری نیازمند شود، و پیوسته ذات الهی را به بزرگترین اوصاف کمال ستایش کن.
✍️نورالله صالحی/ استاد نظریهپرداز اقتصاد- دانشگاه باهنر کرمان
🔜ادامه دارد...
🔸نهضت مردمی ممانعت از جنگ باخدا
🔸
@reba_ir
اندیشهجویان استاد حسن عباسی
📡
@Hasanabbasi_students