‍ ✒انفجار هفتم تیرماه سال هزار و سیصد و شصت ، معمایی دارد به نام "بمب داخل سقف". بمب اول در ذیل تریبون تعبیه شد و هدف آن نیز ، مشخصا شخص آیت الله دکتر بهشتی بود که در همان لحظات اولیه انفجار به شهادت او انجامید و موج پرقدرت آن،دست چپ وی را نیز قطع کرد!(بنگرید به تصویر ذیل آمده) بمب دوم در سقف و همزمان با بمب اول منفجر شد! سقف سالن جلسات حزب جمهوری اسلامی به دلیل نوع ساخت و نیز قیرگونی‌های متعدد ، نسبتا ضخیم بود و جاگزاری بمب درآن به رغم امکان ، کاری نسبتا دشوار و مستلزم دقت و زمان فراوان به شمار می‌رفت.ضخامت این سقف به حدی بود که حتی پس از انفجار نیز ، کاملا متلاشی نشد و بخش های بزرگی از آن با جرثقیل جابه جا گشت ، هرچند که این کار نیز به دقت و صحت انجام نگردید و با سقوط سوال برانگیز سقف سنگین ِ آویخته از جرثقیل ، عده ای از مجروحانِ زیر آوار به شهادت رسیدند‌! اینکه فردی به نام "محمدرضا کلاهی" با وجود تمام موقعیت و جایگاه خویش در حزب ، به تنهایی توانسته باشد چنین عملیات انفجاری را سامان داده باشد ، امری بعید به نظر می‌آید. سید اسدالله لاجوردی تا مدت‌ها پیگیر جعبه سیاه این انفجار بود که چندی پس از آن با واقعه دفتر نخست وزیری ، ابهامات او پررنگ‌تر و افزون تر و البته پس از حذف او از دستگاه قضایی ، تقریبا فراموش شدند! چند سال پیش در گفت‌وگویی با سید محمدرضا بهشتی ، او به معما گونه بودن بمب سقف اذعان داشت و پیش از آن و در جلسه ای دیگر ، مسیح مهاجری نیز... هدف از نگارش این مجمل ، تاکید بر این مهم است که جریان نفوذ همزمان با پیروزی انقلاب تولد یافت و در گذرگاه‌های خطیر سالیان نخست ، در مواردی فراوان توانست خویش را مخفی نگاه دارد و هم اینک نیز ، ابواب جمعی پر کار آن ، در بخش‌هایی گوناگون نظام مشغول به کارند! ✔پ ن:تصاویری از ادوار گوناگون حیات آیت الله دکتر سید محمد بهشتی را بر کانال تلگرامی خویش بارگذاری کرده ام.علاقمندان به دیدن و داشتن آنها ، به آدرس ذیل مراجعه نمایند: @rkaeini