#تنها_گریه_کن 📚
مچ دستهایش را گرفتم، قدرتم را جمع کردم و همانطور که عقب عقب میرفتم،
به زحمت میکشیدمش سمت خودم. پاهایش تکان میخورد
و ردّ خون میماند روی زمین.
🦋نگاهش از خاطرم دور نمی شود. مات شده بود.
زدم توی صورتش و فریاد کشیدم: « نفس بکش!»
💐ولی بی جانتر از این حرفها بود. محکمتر زدم شاید به هوش بیاید؛ فایده نداشت.
دست انداختم و بچه را از شکمِ پاره زن بیرون آوردم، به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛
ولی بدن سرخ و سفید نوزاد ماند روی دستم؛ بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند
و یا حتی یک نفس در این دنیا بکشد!...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#تنها_گریه_کن
#قهرمانان_وطن
#بریده_کتاب
★᭄ꦿ↬
@hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•