🔺دو راهی منبر و فهرست نویسی! 🔹استاد از ابتدای جوانی به طور جدی معتقد بودند که هر شخصی باید يك نقش اجتماعی مؤثری که درخور استعداد، ذوق و اندوخته های علمی و عملی اوست، داشته باشد که در غیر این صورت عمرش به هدر رفته است و این مسأله را به همه گوشزد می کردند. 🔸لذا علاوه بر کار رسمی و روزمره یعنی تدریس در حوزه و دانشگاه، کار تحقیقاتی هم می کردند و نیز از طریق منبر رفتن مطالب دینی را به مردم ارائه می کردند تا اینکه استخاره و تفال به قرآن مجید کار اصلی ایشان را به طور دقیق مشخص نمود. 🍁این داستان که در زمان ریاست ایشان بر دبیرستان نصیر تهران رویداده است، در دفتر خاطراتشان منعکس شده است: ⚡️از مدرسه با آقای حکمی، جاراللهی و مهدی زاده به منزل حاج میرزا عبدالله رفتم. دو طلبه منبر رفتند که مایه افتضاح و رفتن آبروی اسلام بود. فکر کردم یا دستی در کار است و یا این طور پیش آمده که مسلماً این روضه ها اسلام را ریشه کن می کند و برای از بین رفتن آن، همین مجالس و این حرفها کافی است. ☄ سپس به فکر افتادم شاید وظیفه باشد که در این زمان منبر بروم و سخنان پیغمبر و ائمه (ع) را به گوش مردم برسانم یا آنکه وظیفه این باشد که کتب فهارس کافی و وسائل را تمام کنم تا منبری های خوب از آن استفاده کنند. 💢 برای منبر استخاره کردم این آیه آمد «وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُنَا بَيِّنَٰتࣲ تَعۡرِفُ فِي وُجُوهِ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلۡمُنكَرَۖ يَكَادُونَ يَسۡطُونَ بِٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِنَاۗ قُلۡ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرࣲّ مِّن ذَٰلِكُمُۚ ٱلنَّارُ وَعَدَهَا ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِيرُ». 🔅برای نوشتن کتب فهارس، کردم این آیه آمد «قَالُواْ بَلۡ جِئۡنَٰكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمۡتَرُونَ وَأَتَيۡنَٰكَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ» (۲/۱۰/ ١٣٤٥) ♻️بعد از این استخاره، استاد در تهیه فهرستهای منابع روایی ممحض شدند. 📚کتاب فرزانه ای که با نهج البلاغه زیست، صفحه ۲۸۵ و ۲۸۶. 🌺🌺🌺🌺🌺