وقتی یک مقام سیاسی در تربیونهای عمومی سخن میگوید، انتظار افکار عمومی این است که مرتبط با مسائل ملی و منافع عمومی، خبر یا تدبیری از او بشنود؛ چشم اندازی برایش ترسیم شود و در دلش امید جوانه بزند...
از این زاویه، به این فرمایشات یک مقام اجرایی دقت بفرمائید: «کاهش قیمتگذاریهای دستوری و شکاف نرخ ارز نیما و بازار برای حذف رانت و کاهش سوء تخصیص منابع در دستور کار دولت است».
این جملات، آیا اساسا برای افکار عمومی قابل فهم است؟ مردم عادی که صحبت وزیر را از رسانه ها می شنوند، آیا میدانند نرخ ارز نیمایی چیست؟ نرخ ارز بازار چیست؟ کاهش شکاف این دو به چه معنی است؟ در نتیجه کاهش شکاف نرخ ارز نیما و نرخ ارز بازار چه اتفاقی قرار است برای زندگیشان بیفتد؟
پاسخ این سوالات قطعا خیر است! به همین دلیل است که باید گفت وزیر اقتصاد دولت چهاردهم با مردم سخن نمی گوید. برای مردم چشم انداز ترسیم نمی کند، در دل مردم امید ایجاد نمی کند. اما مخاطب این سخنان اگر مردم نیستند، چه کسانی هستند؟ مردم کجای این سیاست اعلامی هستند؟
مخاطب وزیر اقتصاد دولت چهاردهم، «دلارداران و دلاریفروشان» هستند. دلارداران، یعنی کسانی که از طریق صادرات، درآمد ارزی کسب میکنند. دلاریفروشان نیز یعنی کسانی که محصولات خود را در داخل کشور به قیمتهای جهانی ضربدر نرخ دلار می فروشند.
ترجمه سخنان وزیر اقتصاد این است:
1- دلارداران عزیز در جریان باشند میخواهیم شرایطی فراهم کنیم که دلارهای حاصل از صادرات خود را که در حال حاضر به قیمت 47 هزار تومان به واردکنندگان میفروشید، بتوانید با قیمتی نزدیک به 63 هزار تومان (نرخ بازار) بفروشید. یعنی اگر 100 میلیون دلار صادرات کردهاید، میتوانید این 100 میلیون دلار را بجای اینکه به قیمت 4700 میلیارد تومان (هر دلار 47 هزار تومان) بفروشید، حدود 6000 میلیارد تومان بفروشید(هر دلار 60 هزار تومان). اینجاست که ناقابل 1300 میلیارد تومان بدون اینکه چک و چانه ای بزنید، کاسب می شوید.
2- دلاری فروشان عزیز در جریان باشند که به زودی می توانند قیمت جهانی محصولات خود را که اینک در دلار 47 هزار تومان ضرب کرده و به ملت می فروشند، به زودی در دلار 60 هزار تومان ضرب کنند. یعنی اگر، برای نمونه، هر تن مس را که قیمت جهانی اش 9600 دلار است و شما در دلار 47 هزار تومان ضرب می کنید و هر تن را حدود 450 میلیون تومان به ملت ایران می فروشید، به زودی می توانید در دلار 60 هزار تومان ضرب کنید و هر تن را 576 میلیون تومان بفروشید و صفا بفرمائید. اگر مدیرعامل یک شرکت فولادی هستید، می توانید بخشی از این سود را خرج کنسرت کنید و هم مشهور شوید و هم محبوب شوید.
اما اتفاقی که برای مردم می افتد و وزیر اقتصاد آن را توضیح نمی دهد؛
1- تمام اقلام وارداتی کشور که با دلار نیما وارد می شوند (همه چیز بجز بخشی از کالاهای اساسی)، با افزایش نرخ دلار از نیما به نزدیکی! آزاد، متناسب با میزان افزایش نرخ دلار گران میشود.
2- تمام محصولاتی که از مواد پتروشیمی و فلزات داخلی تولید می شوند، به دلیل اینکه به دلار به داخل فروخته می شوند، برای تولیدکنندگان و نهایتا مصرف کنندگان گران خواهد شد.
پیوست رسانهای
این پروژه، یک پیوست رسانهای دو ستونی دارد. در یک ستون، فاصله نرخ ارز نیما با بازار آزاد، عامل رانت و فساد و قاچاق معرفی میشود. در ستون دوم، علت گرانیها، نقدینگی و جنگ و تحریم معرفی میشود.
یک پیوست اجتماعی هم هست و آن، دعوت مردم به کنسرت است که سرگرم شوند و شعر «خر برفت» را هم بخوانند (
ماجرای خر برفت را از اینجا بخوانید)...
@syjebraily