ای نخل سوخته
از نمازها و مناجات نیمه شب بگو
از گریه های نیمه شب بگو
از اخلاص ، از وفاداری بگو
از شهیدان
که درون تو آرام گرفتند
با من سخن بگو
ای نخل سوخته ، بر مردان ما چه گذشت؟
تو ، شاهد پرپر بودن آنها بودی
بله ، تو نتوانستی ، شاهد پرپر شدن آنها و سوختن آنها باشی...
تو هم ، از هجران آنها سوختی ، تا شرمنده شهدا نشوی
ای نخل سوخته ، کاش ، که من هم به جای تو ، همچون شهیدان ، سوخته بودم...
ای نخل سوخته ، سلام مرا به لاله های سرخ و کبوتران عاشق برسان
و بگو که من منتظر وصال هستم که به شما بپیوندم...
سلام من به اهواز
سلام من به طلائیه
سلام من به خاکریزهای تو
سلام من به ترکش های تو
ای ترکشها ، با من سخن بگویید
که چه فرشتگانی را ، به وصال رساندید...
آری شما ، می دانستید در جسم مطهر چه کسی وارد شوید!
آنهایی ، که دل آنها سوخته بود و شما آمدید که آتش آنها شعله ور شود و جسم و قفس تن را بسوزانید و کبوترهایی که می خواستند پرواز کنند ، از زندان رها کنید!!!
ای ترکش ، من مطمئنم ، از تو تشکر می کنند ، که قفس آنها را شکستی تا بتوانند پرواز کنند...
آری تو آنها را خوشحال نمودی
ای ترکش سوزان
به من بگو از پاهای سوخته ای که آب شدند ، تا بتوانند به دریا بپیوندند...
من همچنان منتظرم
دست نوشته شهیدمحمدمسرور (بااندکی تخلص)
@hatef10012