غریبه
باصدای استاد حسام الدین سراج
شعر
دکتر غلامرضا کافی
چقدر آشنا مینمایی غریبه!
بگو از کجا؟ از کجایی غریبه؟
در این شهر و این شب چه بی سرپناهی
نداری مگر آشنایی غریبه
دل نخلها تازه شد از عبورت
مگر تو ولی خدایی غریبه؟
تو در آسمان نگاهت چه داری
که کردی دلم را هوایی غریبه
غبار کدامین سفر بر تو ماندهست
که گَرد از دلم میزدایی غریبه؟
به کار کِه بستی گره چفیهات را
که از کار من میگشایی غریبه!
تن شهر بوی تو را میدهد، آی!
تو جان کدام آشنایی غریبه؟
تو را میشناسم، تو را میشناسم
تو همرنگ خون خدایی غریبه
کمینگاه دیو است این شهر، این شب
مگر در دل من درآیی غریبه
تو رفتی و ماندهست در کوچه ی شهر
نشان از تواَم ردپایی غریبه!