با اینکه خانه ی حیاط دار و دل بازی داشتند ، سالها بود که یک ساختمان بلند، همه ی نور و گرمای خانه را گرفته بود. می‌توانستند اعتراض کنند.از شهرداری درخواست توقف ساخت و ساز کنند... اما مثل همیشه ، صبوری و سکوت ! خانه ی ماهم چندماه پائیز و زمستان نور نداشت ، وقتی اولین روزنه ی نور آمد ، زنگ زدم به دایجون ! گفتم خورشید دوباره به اندازه ی یک خطِ کوچک مهمان ما شد... خانه ی شما در چه حال است ؟ با خنده ی قشنگی گفتند " اولین نور خانه ی ما دقیقا روز ۲۲ بهمن می آید..." امروز آفتاب آمد! نبودید... پیش حضرت آفتاب بودید ☀️✨ @hattabishtar