یا زهرا(س) 😭😭 مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که عمر( ... ) سد راه او شد. به مقداد گفت: از کجا می آیی؟  مقداد جواب داد: از خانه مولایم علی. عمر تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد.  مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن.  عمر مضحکانه گفت: درد داشت که گریه می کنی؟  مقداد جواب داد: گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین دختر رسول خدا ص را سیلی زدی. حالا احساس سیلی خوردن زهرا س را حس می کنم.😭 🏴 @havalichadoram🌙