‌ دختری خیلی زیبا میخواست ازدواج کند اما او مردی را میخواست که نهایت با تقوا و پرهیزگار باشد به همین انگیزه سه شرط برای ازدواجش گذاشت، نخست اینکه شوهرش باید تمام قرآن را بخواند و همیشه ختم کند، دوم این‌که شوهرش باید تمام سال روزه دار باشد، سوم هم اینکه شوهرش باید تمام شب عبادت کند و همیشه شب زنده داری کند؛ پس هر مردی که توانست این شرط ها را بر آورده کند و یا هم مطابق شرط ها عمل کند با او ازدواج خواهد کرد. دختر خیلی زیبا بود و خواستگار های زیادی داشت اما همه آنان میدانستند که این شرط ها را نمی توانند بر آورده کنند اما مردی حاضر شد تا این شرط ها را بپذیرد و انجام دهد. بالاخره دختر نیز پذیرفت تا با او ازدواج کند و مراسم نکاح شان برگذار شد، شب اول ازدواج گذشت و دختر متوجه شد که شوهرش نه قرآن تلاوت کرد و نه شب را برای عبادت بیدار ماند؛ دختر گذاشت تا چند ماه بگذرد و ببیند که آیا شوهرش تغییر خواهد کرد اما... هیچ تغییری در شوهر خود ندید حتی روزه پی در پی وی را نیز ندید؛ بالاخره دختر درخواست طلاق نمود و هر دو به دادگاه رفتند، دادستان پرسید "شرایط ازدواج چی بود؟ " مرد پاسخ داد "ختم و تلاوت تمام قرآن به طور همیشگی، روزه پی در پی در تمام روزهای سال، و شب زنده داری و عبادت در تمام شب ها." دادستان پرسید "پس آیا شرایط را بر آورده کردی؟" مرد پاسخ داد "آری جناب!" دادستان گفت "دروغ نگو، همسرت که میگوید هیچ یک از شرایط را عملی نکردی" اما مرد اصرار داشت که او همه شروط را انجام داده دادستان پرسید "پس آیا همه قرآن تلاوت کردی؟"، مرد پاسخ داد "آری"، دادستان با تعجب پرسید "اما چطور و چگونه؟" مرد پاسخ داد "جناب من روزانه سه بار سوره اخلاص را میخوانم و نظر به حدیث پیامبر (صلی الله علیه و سلم) کسی که سه بار سوره اخلاص را خواند معادل یک ختم قرآن است"، دادستان پرسید "پس چگونه روزه گرفتی؟" مرد پاسخ داد "جناب من پس از رمضان شش روز از ماه شوال را روزه گرفتم و نظر به حدیث پیامبر (صلی الله علیه و سلم) کسی که روره رمضان و شش روز از شوال را روزه بگیرد معادل روزه تمام سال است."؛ دادستان خواست آخرین پرسش را از مرد بپرسد و خوب میدانست که برای این پرسش وی مرد پاسخی نخواهد داشت و گفت "پس آیا هر شب عبادت میکردی؟"، مرد با خونسردی لحظه سکوت کوتاهی کرد و با لبخندی گفت "آری!"، همسرش و دادستان از این پاسخ شگفت زده شدند و دادستان پرسید "اما چطور؟! " مرد پاسخ داد "من همیشه نماز خفتن را به جماعت میخواندم و فردای آن شب نماز بامداد را نیز با جماعت میخواندم، نظربه حدیث پیامبر (صلی الله علیه و سلم) هر کسی که نماز خفتن و نماز بامداد را با جماعت بخواند معادل این است که تمام شب را به عبادت سپری نموده باشد". دادستان در مرد خیره ماند و تصمیم گرفت تا فیصله نهایی را صادر کند و به زن و شوهر گفت "... بروید، فقط بروید! هیچ مشکلی در ازدواج تان نیست" ✿ฺکانـــال🍃 خــدا✿ฺ ✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿