همین که پری‌ناز خواست در را قفل کند و برود، اُسوه به طرفش رفت و پرسید: –ما رو میخوای اینجا ول کنی کجا بری؟ پری ناز به طرفش برگشت و با تعجب گفت: –میرم بالا، چیزی می‌خوای؟ اُسوه گفت: –چرا؟ خب خودتم بمون اینجا دیگه. پری ناز یک ابرویش را بالا داد و به طرف من آمد و پرسید: –مگه نگفتی نامزدته؟😍 بی تفاوت روی مبل نشستم و پایم را روی پایم انداختم و سوالی نگاهش کردم. –پس چرا می‌ترسه با تو تنها باشه؟ گفتم: –چه ربطی داره؟ اون فقط سوال پرسید. –به من میگه بمونم اینجا. پوزخندی زدم و گفتم:😏 –آخه اولین بارشه.........🙊 http://eitaa.com/joinchat/1651900434C5c2629a7fe