تجربه
آن زن که متاهل و مادر دو فرزند بود گفت : که متهم به زنای محصنه و زندانی است و در حال مرخصی ساعتی ( با ضمانتی ) به امامزاده آمده و جرمش رابطه با یک مرد متاهل است ...
و ممکنست بزودی حکم وحشتناکی برایش صادر شود گریه کرد و ادامه داد ....
شوهرم بازاری و مرد معتمد و آبرومند فامیلست من آبروی شوهرم را بردم من آبروی بچه هایم را بردم ...و هق هق کنان ادامه داد اما من کاری نکردم !
ما چند وقتی مجازی آشنا شدیم و گپ و گفتهای محازیمان صمیمی شد بعد قرار یک مهمونی دو سه نفره گذاشتم با دوستم به یک خانه روستایی رفتیم ..
نشسته بودیم و گپ و شوخی تا اینکه من رفتم آشپزخانه چای بیاورم ناگهان از پشت سرم آمد و در را بست اینجا بود که فهمیدم چه اشتباه بزرگی کردم و عمیقا متاثر شده بودم که دیدم صداهایی از دیوارهای مجاور شنیده شد و در با لگد باز شد و چند مامور که به واسطه شکایت همسر این مرد خانه را تحت نظر داشتند وارد شدند و دستگیرمان کردند
:/
https://eitaa.com/havaliiekhoda98