💔 اشک چشم مشک دستها رفت برود تیرها بر بدن نشست بنشیند این ها منم و آن مشک برای حسین مشک که شکر خدا سالم است اما تیر که به مشک نشست تو‌ بگو ساعت شنی جان عمو‌ را چرخاندند با قطره قطره‌اش عمو جانمان آب میشد ✨ 🌱 @hayat_Khuzestan ╰─────────────