👈 تو از موری کمتر نیستی امیر تیمور گورگان در هر پیشامدی آن قدر ثبات قدم داشت که هیچ مشکلی سد راه وی نمی شد. علت را از او خواهان شدند، گفت: وقتی از دشمن فرار کرده بودم و به ویرانه ای پناه بردم، در عاقبت کار خویش فکر می کردم؛ ناگاه نظرم بر موری ضعیف افتاد که دانه غله ای از خود بزرگتر را برداشته و از دیوار بالا می برد. چون دقیق نظر کردم و شمارش نمودم دیدم، آن دانه شصت و هفت مرتبه بر زمین افتاد، و مورچه عاقبت آن دانه را بر سر دیوار برد. از دیدار این کردار مورچه چنان قدرتی در من پدیدار گشت که هیچگاه آنرا فراموش نمی کنم. با خود گفتم: ای تیمور تو از موری کمتری نیستی، برخیز و درپی کار خود باش، سپس برخاستم و همت گماشتم تا به این پایه از سلطنت رسیدم. 📗 ، ج1 ✍ علی فصیحی ~~~🔸🌺✳️🌺🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut ✳️ 🌺 ✳️🌺 🌺✳️🌺 ✳️🌺✳️🌺✳️🌺✳️🌺✳️