_من امشب آرزویت را به جای تو دعا کردم به جای عمق زخمانت جهانی را صدا کردم و خب پنهان ز چشمانت بگفتم اشکهای تو به باران که نمیبارد، دلیل خشمهای تو و چون صبحی رسد فردا، بپرسم خوب حال تو که افسون شاید این امشب بگرداند جهان تو "حیاط‌ پشتی"