دیدم کنار دیگ نشسته با ادب
لات محله بود ، گفت زیر لب
میگفت با گریه کم ما را قبول کن
از ما دوباره سینه زدن را قبول کن
مجلس شروع شد همه با آه و زمزمه
هر یک گرفته اند اجازه ز فاطمه
واپسین روزهای ماه محرم
نیازمند دعای خیر شما هستم.
کمترین؛ مجتبی
@mojtabaramezani