﷽ ------- فکر میکنم هرکس به ابعادِ از شیر گرفته شدن کودک که فکر کند حساب کار دنیا دستش می آید! فکر کن! یک بچه دو ساله، که فقط نهایتاً 730 روز است به این دنیا آمده، باید، بالاجبار، از محبوب ترین چیزی که در این دنیا دارد، همه آن چیزی که به آن دل بسته است، ملجأ و مأوایش در ناراحتی ها و شادی ها و خوابیدن و بیداری ها، منبع تغذیه روحی و جسمی اش، دست بشویَد! دل بکَند! تمام! حرف دیگری می‌ماند؟! وقتی کودک دو ساله باید اینگونه جدی و بی‌توجیه و بهانه با قانون دنیا، رنج دنیا، گذارِ دنیا روبرو شود و می‌شود، حسابِ کار دست انسان نمی‌آید؟! حالا این بخشِ خشن ماجرا بود سمت لطیف و امیدبخش این است: آیا می‌تواند از این دلبستگی و وابستگی عظیم و عمیق، دست بکشد؟ بله! هرچند با سختی و رنج، اما می‌تواند آیا وقتی آن را از دست میدهد، جایگزین دارد؟ بله! متنوع تر و بسیار متناسب تر با رشد و نیازها. آیا ماندن در آن شرایط برایش بهتر بوده و قانون خلقت برای او بد خواسته؟! خیر آیا در این روند طبیعی ظاهراً دردناک و تلخ، اگر به درستی انجام شود، دچار آسیب می‌شود یا رشد؟ رشد. آیا وقتی دست کشید و به مرحله بالاتر رفت، به عقب برمیگردد؟ به طور طبیعی خیر. همین ها را بگیریم برای همه دلبستگی های دیگرمان در دنیا! هروقت با یک "لزوم عبور"، با یک "لزوم چشم پوشی"، با یک "لزوم کف نفس" روبرو شدیم، یادمان باشد که خداوند خود ما را در توانایی این کار حجت خود ما قرار داده است! همه ما در دو سالگی (حداکثر) ازدلبستگی و وابستگی ای جدا شدیم که اگر آن را با مقیاس درست به دنیای اکنون‌مان (این سن و شرایط) بیاوریم، تو گویی در حد جان دادن برایمان سخت و سنگین بوده... باید جدا شویم باید گرفته شویم باید رها شویم ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8