اهميت کار درست
قرنها قبل ميان دو قوم نبردي سخت و سرنوشتساز، درگرفت.
اين جنگ سرنوشت مردم مدافع و سرزمينشان را معين ميساخت.
آنها براي پيروزي بخت بالايي داشتند، زيرا سپاهي منظم و مجهز در اختيار داشتند.
روز نبرد فرارسيد.
پادشاه شجاع سرزمين مدافع همراه سپاهش به قلب نيروهاي دشمن تاخت و آنها را به عقب نشاند؛ اما ناگهان، پاي اسب پادشاه پيچ خورد و پادشاه را نقش زمين کرد.
سپاهيان مدافع که بهشدت دچار هراس شده بودند، پا به فرار گذاشتند و در جنگ شکست خوردند.
پادشاه مهاجم که از بابت اين پيروزي شيرين بسيار خرسند بود، تلاش کرد تا علت پيروزي خود را دريابد.
تا اينکه در حين بررسي اسب پادشاه دريافتند که نعل يکي از پاهاي اسب درست کوبيده نشده بود و در اثر برخورد با مانعي پادشاه را به زمين زده بود.
نتيجهي اخلاقي:
قدرت استقامت يک زنجير، تنها بهاندازه ضعيفترين حلقه آن است.
شما ميتوانيد در يک رويداد مهم و سرنوشتساز، تنها به علت ضعفي ناچيز و يا تدارکي ضعيف بازنده شويد.
مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚
@Hekayat_org