امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 توانمندی اصلاح طلبان در دوقطبی سازی کاذب و بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از آن بارها گفته شد حملات
📌 تغییر منطق اجتهاد خطر است مشکل اندیشه‌ی آقای سید محمد مهدی میرباقری و جریانهای وابسته به ایشان، فقط دشمنی ایشان با فلسفه و عرفان نیست که این خیلی جدید نیست و ریشه در تاریخ اندیشه‌های اسلامی از اشعری‌گری تا اخباریان دارد، بلکه مشکل اصلی آنها عدم اعتقاد به منطق اجتهاد و دستگاه اصولی فقها و دانشمندان بزرگ اسلامی است که بدین جهت درصدد علم اصول و روش‌شناسی اجتهاد است. تغییری که بر پایه «نفی مطلق حجیت عقل و اعتبار عقلا» و «اتکای مطلق بر اراده و قدرت» استوار است. تغییر خطرناکی که حداقل دو بار موجب تذکر جدی مقام معظم رهبری شده است و سایر بزرگان حوزه علمیه نیز بارها نگرانی خود را اعلام داشته‌اند. حضرت آقا سال ۱۳۸۹ در جلسه‌ای بر خطرناک بودن این اندیشه تذکر داده‌اند: https://eitaa.com/hekmat121/1505 و بار دیگر در نمایشگاه دستاوردهای حوزوی مورخه آبان ۱۳۸۹ که در شبستان نجمه خاتون حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) برگزار شد تذکرات جدی دادند که از رسانه‌های مختلف هم منتشر شد. که موجب واکنش سریع دفتر فرهنگستان شد و تلاش کردند تذکرهای جدی حضرت آقا را توجیه و تفسیر به رأی کنند. (اینجا) و این کمترین طلاب با اذعان به بضاعت علمی و از سر دلسوزی و دغدغه‌مندی نسبت به آینده‌ی انقلاب اسلامی، بیش از یک دهه است که به مطالعه مفصل و نقد منطقی و علمی این جریان فکری و سیاسی پرداخته‌ام قبل از آنکه برخی از دغلکاران مدعی اصلاحطلبی با سوءنیت به این فکر بیافتند و با گل‌آلود کردن فضا درصدد ماهی گرفتن در بلند مدت و نسخه پیچی برای جریانهای انقلابی باشند. اشکال اصلی جریان دفتر فرهنگستان، نه به حسن فاعلی ایشان بلکه به حسن فعلی آنها و تلاش در جهت تغییر مبانی و بنیان‌های فکری، اصولی و فقاهتی انقلاب اسلامی و عدم باور واقعی و منطقی به میراث هزار ساله‌ی فقاهت و اجتهاد عالمان بزرگ حوزوی و ادعای تاسیس یک بنیان جدید منطقی و فلسفی برای روش اجتهاد با استفاده از منطق دیالکتیک هگلیان و جریان‌های نومارکسیسم و پست‌مدرن است. هنگامی که آقای میرباقری به صراحت اندیشه‌ی همه متفکران انقلاب اسلامی را نفی می‌کند و با صدای بلند اعلام می‌دارد که تنها فیلسوف انقلاب اسلامی جناب سید منیرالدین شیرازی است و هیچ کس دیگری را سراغ ندارد که برای انقلاب اسلامی فکر کرده باشد و فلسفه تولید کرده باشد (اینجا) این تفکر خطرناک جلوه می‌کند چرا که بوی یک کودتای عجیب به مشام می‌رسد، هرچند تقیه‌وار و به طور گزینشی، برخی از روبناهای اندیشه حضرت امام و حضرت آقا را به عنوان مؤید سخنان خود ذکر می‌کنند و حتی مبانی روشن و بیّن اندیشه‌های اصولی و فقهی امام و رهبری را آشکارا تحریف می‌کنند و تفسیری کاملا مخالف با ظاهر متن و مدعای ایشان ارائه می‌دهند. https://eitaa.com/hekmat121/2006