📌سوال: در بیشتر آیات قرآن، ضمائر مذکر استفاده شده، آیا خطاب‌های قرآن فقط به مردان است و قرآن، زن ستیز است؟ ✨تبیین شبهه: این پرسش که از لوازم همان شبهه قبلی است به‌طور خاص در مورد خطاب‌های قرآنی طرح گردیده است. در این راستا این‌گونه مطرح می‌شود که عموم خطاب‌های قرآنی به مردان صورت گرفته است، حتی در برخی جاهایی که مسائل زنان را بیان می‌کند با خطاب به مردان سخن می‌گوید. آنجایی هم که مخاطب زن‌و‌مرد قیدشده، مردان را بر زنان مقدم داشته است. مهم‌تر آنکه، وقتی زنان را مخاطب قرار می‌دهد از ضمیر غایب استفاده می‌کند درحالی‌که خطاب مردان با ضمیر حاضر است. پاسخ: برخی مطالب مطرح‌شده در پرسش قبلی در اینجا نیز جریان دارد. لکن مطلبی که باید اضافه شود آن است که؛ زبان عربی مثل انگلیسی یا فرانسه و امثال آن، ازجمله زبان‌هایی است که اصطلاحاً سوگیری جنسیتی دارد، یعنی در برخی خطاب‌ها، اسم‌ها، صفت‌ها، ضمیرها و امثال آن مذکر و مؤنث را از هم جدا می‌کند. در عربی عموماً با سه‌گونه مدلول روبرو هستیم (مذکر، مؤنث و خنثی)[7] اما با دو لفظ (مذکر و مؤنث). گاه ممکن است مدلول مذکر یا مؤنث باشد که به ترتیب از ضمیر مذکر و مؤنث استفاده می‌کنیم؛ اما درصورتی‌که مدلول خنثی یا ترکیبی از مؤنث و مذکر باشد (مثل مجموعه‌ای از زنان‌و‌مردان)، عموماً گفته می‌شود از باب تغلیب از الفاظ مذکر استفاده می‌شود. مثلاً در فارسی مجموعه مردان و زنان را «مردم» می‌گویند که از «مرد» مشتق شده است. در انگلیسی (Human) دلالت بر بشر اعم از زن‌و‌مرد دارد درحالی‌که از (Man) مشتق شده است. در مورد ضمائر نیز همین‌گونه است. ازاین‌رو گفته می‌شود اگر در قرآن از ضمائر مذکر استفاده می‌شود الزاماً به معنای مذکر بودن مدلول‌ها نیست بلکه چون ادبیات عرب لفظی برای مخاطب قرار دادن خنثی ندارد، از ضمیر مذکر برای مدلول خنثی استفاده می‌کند. نکته مهمی که بعدازاین توضیح رخ می‌نماید این است که اگر ما در کلام عرب یا قرآن کریم، با ضمیر مذکر روبرو شویم تکلیف چیست؟ از کجا بفهمیم منظور خدا از ضمیر مذکر، مخاطب مذکر است یا اینکه از باب تغلیب بوده و همه زنان‌و‌مردان را شامل می‌شود؟ به‌عنوان‌مثال اگر گفته شود «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید روزه بر شما واجب شد»؛ وظیفه چیست؟ آیا زنان می‌توانند ادعا کنند که در این آیه از ضمیر مذکر استفاده‌شده است، پس زنان تکلیف بر روزه ندارند؟ در این موضوع حداقل سه نظر مهم مطرح است.[8] نظریه اول؛ برخی قائل‌اند که هر جا ضمیر مذکر آمد، اصل بر آن است که مخاطب مذکر است و درصورتی‌که مراد قرآن شامل هردو جنس گردد بایستی قرینه‌ای را ذکر نماید. نظریه دوم؛ برخی دیگر اعتقاددارند ازآنجاکه در فرهنگ محاوره عرب، تغلیب امر رایج و غالب است، لذا اصل آن است که مخاطب چنین آیاتی هردو جنس است و اگر متکلم بخواهد آن را مخصوص یک جنس نماید بایستی قرینه‌ای بر انحصار کلامش در جنس خاص بیاورد. ازاین‌رو وقتی آیات نماز، روزه، حج، زکات، نجاسات، … نازل می‌شد، هیچ‌کس از زنان عصر پیامبر ص آن را مخصوص مردان نمی‌پنداشت و اگر بنا بود تمایزی بین زن‌و‌مرد باشد یا توهمی در اختصاص وجود داشت، به‌وسیله قرینه‌های متصله یا منفصله در قرآن و روایات توضیح داده می‌شد. بر این اساس اصل آن است که ضمائر قرآنی اگرچه مذکر باشد لکن مدلول آن فارغ از جنسیت است مگر آنکه قرینه‌ای خلاف آن وجود داشته باشد. نظریه سوم؛ هر دو نظریه قبلی در صورتی است که بپذیریم ضمائری که ما به‌عنوان مذکر می‌شناسیم واقعاً مذکر هستند. درحالی‌که برخی زبان‌شناسان اعتقاددارند، آنچه به‌عنوان ضمیر مذکر شناخته می‌شود در اصل اسامی بی‌نشان هستند که بر مدلول فارغ از جنسیت دلالت دارند، در مقابل اسم‌های نشان‌دار که مدلول دارای جنسیت را دلالت می‌کنند. مثلاً در انگلیسی (lion) واژه بی‌نشان است و به معنای شیر (فارغ از جنسیت) دلالت می‌کند. درحالی‌که (Lioness) واژه نشان‌دار و به معنای شیر ماده است. در عربی، واژه زوج واژه بی‌نشان و فارغ از جنسیت است لکن وقتی با تاء تأنیث می‌آید دلالت بر خصوص جفت مؤنث دارد. نمونه قرآنی آن آیه شریفه «انا خلقناکم من ذکر و انثی» یا آیه شریفه «انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی» است. در این آیه‌ها به خلاف تفسیر رایجی که می‌شود، «کم» یا «عامل» ضمیر و اسم بی‌نشان است که اصالتاً فارغ از جنسیت است لذا در ادامه با «من» بیانیه جنسیت ذکر و انثی را از دل ضمیر «کم» یا «عامل» خارج می‌سازد. این امر نشان‌دهنده این است که حقیقتاً «کم» یا «عامل» مذکر نیستند بلکه ضمیر و اسم خنثی و بی‌نشان است که قابلیت اطلاق بر مذکر و مؤنث را دارد. همین استدلال در مورد دیگر آیات قرآن کریم نیز سریان دارد. ادامه دارد..... 🆔@hekmatemotahar1