💔درد و دلهای حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر بریده پدر در خرابه شام ...💔😭
در نقلها آمده است:
✴️یزید گفت: سر بريده پدرش را برایش ببرید تا به آن نگاه کند و آرام بگیرد.
پس آن سر مطهر را در درون طبقي نهادند و روي آن را با پارچه اي پوشاندند و جلوي او گذاشتند.💔😭
💔شدت ضعف و گرسنگي، كودك را به توهّم انداخته بود. او گريه ميكرد و ميگفت: من كه غذا نخواستم؛ من پدرم را ميخواهم. مأموران گفتند: اين پدرت است. وقتي رقيه سلاماللهعلیها روپوش را كنار زد، دید سر بريده پدر است. آن را برداشت و به سينه چسباند و دلسوزانه ميگفت:😭
💔اي پدر! چه كسي صورتت را با خون سرت رنگين كرد؟😭
💔چه كسي رگهاي گلويت را بريد؟😭
💔چه كسی مرا در اين خردسالی يتيم كرد؟😭
ای پدرجان! به چه کسی بعد از تو امید داشته باشیم؟ 😭
💔چه کسی یتیمت را سرپرستی می کند تا بزرگ شود؟ 😭
💔چه كسي بانوان را در پناه خود ميگيرد؟ 😭
💔چه كسي زنان بيوه شده را آشيان ميدهد؟😭
💔چه كسي اشك از چشمهاي اشك بار پاك ميكند؟😭
💔چه كسي زنان آواره را مأوا ميدهد؟😭
💔چه كسي موهاي پريشان مان را ميپوشاند؟😭
💔پس از تو كه... واي بر خواري پس از تو؟ واي از غريبي! كاش پيش از ديدن اين روز كور ميشدم! 😭
💔كاش چهره در خاك ميبردم و محاسن تو را خونين نمي ديدم.😭
💔سپس آن قدر گريه كرد تا از هوش رفت و ناله اش براي هميشه خاموش گرديد. صداي گريه بالا گرفت و مصيبتي ديگر بر دل داغدار اهل بيت علیهمالسلام نشست.😭
#شهادتحضرترقیه 🥀
╭━━━⊰•🍃⃟🕊•⊱━━━╮
@helpers_of_Imam_Zaman
╰━━━⊰•🍃⃟🕊•⊱━━━╯