°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه ی شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 1⃣1⃣ ژی
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 2⃣1⃣ سینی رابرداشت و دم در اتاق صاحب خانه رفت .در زد.😔 دو سه دقیقه بعد دختر بچه ای پنج، شش ساله سبزه روی،در حالی که روسری روشن سر کرده بود ،در را باز کرد😊😊 سلام خانم😍😍 سلام دختر گلم،ماشاالله دخترم،اسمت چیه خاله جان؟😊 معصومه😍😍 معصومه جان خوبی؟؟مدرسه میری؟؟😘😘 اول دبستانم .امروز تعطیلیم😍😍 خاله جان این سینی رو بده مامان!😊😊 زن صاحب خانه آمد دم در و دوباره به ژیلا سلام کرد وگفت:شما که صبحانه تان را نخورده ای!😒😒 خوردم،خیلی ممنون😊😊 همین یک لقمه؟؟😔😔 بیشتر از این میل نداشتم.😔😔 ژیلا این را گفت و بعد افزود : اینجا وضع چجوریه؟؟😔😔 راستش دلم می خواهد بیرون بروم😔😔 الان که خیلی زوده،بازار ساعت هشت،نه زودتر باز نمیشه!😒😒 شما کاری چیزی نداری کمکت کنم؟😔😔 اختیار دارید شما مهمان ما هستید.😊😊😊 تشریف ببرید توی اتاقتان استراحت کنید😊😊😘😍☺️ 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 @Hemmat_channel