🌹قسمت چهل وپنجم
#کرامات_و_معجزات_شهدا
🚶تو راه خونه بودم که گوشیم زنگ خورد نگاه که کردم دیدم لیلاست.
-الو جانم لیلا، چیزی شده؟
+آره حنانه برای ثبت نام حضوری باید تا چهارشنبه بریم و مدارک تحصیلی هم لازمه
😳-هااااا مدرک تحصیلی ؟
+نه پس مدرک غیرتحصیلی
-لیلا من چطوری برم مدارکمو بگیرم
🚌+هیچی سوار یه وسیله نقلیه اعم از اتوبوس یا تاکسی میشی مقصدتو میگی
به مقصد که رسیدی پیاده میشی نازنینم
-یوخ بابا 😐
نادان میگم من اون موقعه خیلی بی
#حجاب بودم
-حنانه بس کن، من به شخصه بهت افتخار میکنم حال تو مهمه نه گذشته ات
-روم نمیشه بخدا
+بس کن پرونده تو گرفتی زنگ بزن میام دنبالت
-باشه توکلت علی الله
+آفرین خانم گل منتظرتم فردا
😳خیلی استرس دارم فردا باید برم مدرسه خجالت میکشم.
ساعت ده صبح پاشدم حاضر شدم
کارت ملی برداشتم. نیم ساعت - یک ساعت بعد رسیدم مدرسه.
🔰پام گذاشتم داخل بسم الله الرحمن الرحیم گفتم رفتم داخل
فضای داخلی دبیرستان تغییر نکرده بود، در دفتر مدیریت دبیرستانو زدم رفتم داخل
مدیر : بفرمایید خانم
-سلام خانم
+سلام بفرمایید درخدمتم
-خانم اومدم پرونده تحصیلیمو بگیرم
+فامیلی شریفتون؟
-معروفی
😳مدیر با تعجب سرشو بلند کرد گفت حنانه معروفی
سرم انداختم پایین گفتم بله...
❤️+وای چقدر خوشحالم تغییر کردی اینم پروندت دخترم، برای کجا میخوای؟
-خانم حوزه شرکت کردم
+موفق باشی عزیزم خداحافظ
ادامه دارد...
#حنانه
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f