#متن_آینه
🖋 فهیمه راهی
روزی آینه ای را خواهم شکست.
بی آنکه مرحمی بر زخم هایش بگذارم یا دستی بر شانه اش بنهم
و یا بگویم از درد شکسته شدنت غمینم.
آنرا گوشه اتاق خواهم گذاشت.
دست خود را خواهم گرفت.
و تماشا آغاز می شود.
ای خود خود من!
آینه ای ساخته ام چهل تکه و پاره پاره.
چشم باز کن.
تکه هایت را ببین
و اینگونه دیدنت را به تماشا بنشین.
آن تکه تاریک و ناشناخته ات را می بینی؟
بزرگترین و کوچکترین تکه هایت را چطور؟
چیست آن تاریکی ؟
آهسته می گویم:
رازی است نهفته در دیدن و تماشای خود در آینه شکسته ها.
می خواهم تکه پاره شوی،
تا نور، در انعکاس شکسته هایت بشود نور علی نور
و خود، مرحم شوی بر تکه پاره ها و نقطه های تاریک.
🟨🟨🟨🟨🟨🟨
حرفه داستان
@herfeyedastan
🟨🟨🟨🟨🟨🟨