خیلی تلاش کرد تا توانست برای بار سوم که بار آخر💔 هم بود اعزام شود. در آخرین اعزام تک دخترمان خیلی ناراحت بود. چند دفعه از پدرش خواست منصرف شود. می‌گفت: بابا الان موقع استراحت شماست. به اندازه کافی چه زمان جنگ و چه حالا رفته‌اید😔. ولی هیچ کس نتوانست با حرف‌هایش حاج مصطفی را از رفتن به جبهه مقاومت منصرف کند. آقا مصطفی همیشه ساکش بسته و آماده رفتن بود. از رفتن راهیان نور گرفته،  تا دیگر فعالیت های فرهنگی و... ایشان اصلاً خواب و خوراک نداشت❗️. مرتباً بیرون بود و حراست منطقه را به عهده گرفته بود. اگر کسی برخلاف و انقلاب صحبت می‌کرد خیلی ناراحت می‌شد و برخورد می‌کرد😠. به عنوان خادم موکب باب‌المراد در کربلا همیشه در ماه صفر در سفر بود و تا یک‌ماه جلوتر از همه برای اربعین به کربلا می‌رفت تا خادمی زائران را بکند✨. آقا مصطفی قبل از بازنشستگی‌اش به عنوان یک پاسدار همیشه به صورت مأموریت کاری در سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق در سفر بود. بعد از بازنشستگی هم درفعالیت سفرکار‌های معنوی بودند.👌 شهید مدافع حرم مصطفی زاهدی بیدگلی🌹 🕊