جدای از اینکه حادثه ۲۸ مرداد محصول تغییر رهبران سه ابرقدرت جهانی یعنی امریکا، بریتانیا و شوروی در طول چند ماه و طبعا عدم توان مصدق برای ایجاد موازنه جهانی جدید بسود خود بود، حادثه ۲۸ مرداد را باید برآیند نزاع طبقاتی در داخل نیز دانست. سیتیر ۱۳۳۱ منجر به پدید آمدن "مصدق دوم" در ایران شد. مصدق دوم اینبار در واکنش به ظهور چرچیل و آیزنهاور سعی داشت با اتحاد تاکتیکی با حزب توده موازنه جدیدی سامان دهد؛ که البته این موازنه با توجه به مرگ استالین بینتیجه ماند. ولی جدای از نزاع بینالمللی ۲۸ مرداد، حاصل یک نزاع طبقاتی و صنفی در داخل بود.
اتحاد مصدق با حزب توده سبب شد تا اتحادیههای کارگری قدرت دوچندانی پیدا کنند. مصدق تا پیش از سیتیر متحد طبقه زمیندار و محافظهکار بود ولی مصدق دوم سعی داشت تا با اتحاد با حزب توده ضمن نزدیک شدن به مسکو، اتحادیههای کارگری را بعنوان ظرفیت اعتراضی علیه دربار بکار اندازد. در یکسال پایانی دولت مصدق اعتصابات مهمی به وقوع پیوست: اعتصاب کبریتسازی ممتاز، کارگران کفاش تهران، صنایع پشم اصفهان، کورهپزخانه تهران، صنعت نفت آبادان، کارگران سیلو، کنسروسازی شاهی و ... از جمله مهمترین این اعتصابات بودند.
در چنین شرایطی یکی از مهمترین طبقات حامی شاه، صاحبان صنایع و اتاق بازرگانی بودند. چنانچه نخستین سخنرانی شاه پس از کودتا در جمع اعضای اتاق بازرگانی مطرح شد؛ سخنرانی که شاه بیش از همه نگاه طبقاتی چپ ایرانی را نقد میکرد ازینرو صاحبان صنایع با توجه به موازنه شاه با حزب توده و اتحادیههای کارگری از مهمترین حامیان دستگاه پهلوی طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ بودند.
✅
@Seidnima70